عاشقتم نگاری

منتظرم تا خانوم گُلم بیاد پیشم اگه نیاد مدیونش کردم.هر کدوم بخاطر اون یکی شاد باشه
 
 

تقدیم به:

نگار برزگر:

که پاره ای ست از صفای آبی آسمان

و صمیمانه است با حرف های دلم!

        و
امسال بهار، بی تو یعنی پائیز ...

(دلتنگی های یک متولد پاییز)

پاییز اگر آمده باشی،

برگها زرد شده اند دیگر،

از واهمه خشاخش آ؆ها که از شاخه جدا مانده اند.

پاییز اگر آمده باشی،

یادمانی از بهار نمی یابی،

که همه در گذر از عطشان تابستان سوخته است.

برگهایی که با بهار آمده بودند،

با پاییز رفتند.

پاییز اگر آمده باشی،

زمستان در انتظار توست،

می رسد پیش از آ؆که امید به بهاری باز جوانه زند.


"آنها که رنگ پریدگی پاییز را دوست ندارند نمیدانند که پاییز همان بهار است که عاشق شده


رو در و دیوار این شهر ، همش از تو یادگاره
توی این کوچه یِ تاریک منو تنها نمیذاره
یاده حرفای قشنگت، که تو قلبم لونه میکرد
یاده دلتتگیِ چشمات ، که منو بهونه میکرد
میزنه آتیش به جونم پس کجائی مهربونم
آخه من ترانه هامو واسه یِ کی پس بخونم
دلِ من هواتُ کرده آخ کجائی نازنینم
کاش که بودی ؈ میدیدی بی تو من تنها ترینم
تویِ این بازی که ساختی،من همه هستیمُ باختم
زیرپات گذاشتی آخر عشقی که ؅ن از تو ساختم
تو اگه دوسم نداشتی از دلم خبر نداشتی
دلت از سنگ شده انگار، که منو تنها گذاشتی
دلِ من هواتو کرده آخ کجائی نازنینم؛
کاش که بودی و میدیدی بی تو من تنهاترینم
میشینم منتظر اینجا، تا تو برگردی دوباره
تا بشینی پای حرفام بریم تا ماه و ستاره
میدونم میای یه روزی، یه روزی که خیلی دیره
یه روزی دل شکسته م سر این کوچه میمیره
میزنه آتیش به جونم پس کجائی مهربونم
آخه من ترانه هامو واسه یِ کی پس بخونم
دلِ من هواتُ کرده آخ کجائی نازنینم
کاش که بودی و میدیدی بی تو من تنها ترینم

 

برچسب‌ها

عاشقتم عشق من

 

پیوند ها

 

مطالب اخير

سی و ششمین شب جمعه....

سی و پنجمین شب جمعه....

سی و چهارمین شب جممعه...

سی و سومین شب جمعه....

سی و دومین شب جمعه.... دومین ماه فصل پاییز

سی و یکمین شب جمعه...

تولدم....

سی امین شب جمعه....

بیست و نهمین شب جمعه...

بیست و هشتمین شب جمعه....

 

آرشيو مطالب

هفته چهارم آبان ۱۴۰۴

هفته سوم آبان ۱۴۰۴

هفته دوم آبان ۱۴۰۴

هفته اوّل آبان ۱۴۰۴

هفته چهارم مهر ۱۴۰۴

هفته سوم مهر ۱۴۰۴

هفته دوم مهر ۱۴۰۴

هفته اوّل مهر ۱۴۰۴

هفته چهارم شهریور ۱۴۰۴

هفته سوم شهریور ۱۴۰۴

هفته دوم شهریور ۱۴۰۴

هفته اوّل شهریور ۱۴۰۴

هفته چهارم مرداد ۱۴۰۴

هفته سوم مرداد ۱۴۰۴

هفته دوم مرداد ۱۴۰۴

هفته اوّل مرداد ۱۴۰۴

هفته چهارم تیر ۱۴۰۴

هفته سوم تیر ۱۴۰۴

هفته دوم تیر ۱۴۰۴

هفته اوّل تیر ۱۴۰۴

هفته چهارم خرداد ۱۴۰۴

هفته سوم خرداد ۱۴۰۴

هفته دوم خرداد ۱۴۰۴

هفته اوّل خرداد ۱۴۰۴

هفته چهارم اردیبهشت ۱۴۰۴

هفته سوم اردیبهشت ۱۴۰۴

هفته دوم اردیبهشت ۱۴۰۴

هفته اوّل اردیبهشت ۱۴۰۴

هفته چهارم فروردین ۱۴۰۴

هفته سوم فروردین ۱۴۰۴

هفته دوم فروردین ۱۴۰۴

هفته اوّل فروردین ۱۴۰۴

هفته چهارم اسفند ۱۴۰۳

هفته سوم اسفند ۱۴۰۳

هفته دوم اسفند ۱۴۰۳

هفته اوّل اسفند ۱۴۰۳

آرشيو

 
 

دوستت دارم

 

امیدوارم روزی بتوانم بهترین شعر زندگیم را برای تو بسرایم


و تقدیم تو کنم


گرچه که یقیین دارم که می دانی


نه تنها اشعارم


که تمام هستی ام


وجودم


تقدیم به توست


تو الهام بخش بهترین ابیات شعرهای منی


وقتی اولین سلام


نخستین دیدار


ملتهب ترین نگاه را به یاد می آورم


آن زمان که با نگاهی معصومانه


با لبخندی کودکانه


و با صداقتی شاعرانه


دستهایم را فشردی


و آن زمان را که شوق هر روز دیدنم


و هر روز دیدنت


آرامم می کرد ....


آه ! افسوس که چه زود گذشت !


باور می کنی ؟


باور کن که لحظه لحظه اندیشیدن به تو


حتی با اینهمه فاصله و درد


خون زندگی ، عشق به زندگی ، عشق به بودن را در رگهایم به جوش می آورد!


باور کن که هنوز هم دوست دارم


کودکانه


بی پروا


صادقانه


عاشقانه


دیوانه وار


بگویم


دوستت دارم


بگویم از ازل تا به ابد


عاشقانه و دیوانه وار


دوستت دارم


گرچه گفتن و شنیدنش را از من دریغ می کنی


می هراسی


می گریزی


اما من هنوز هم


دوست دارم که بگویم


دوستت دارم !!!!

 


ادامه مطلب

سه شنبه چهاردهم دی ۱۳۸۹ |

 

به تو محتاجم

 

هنگامی که چشمانت را ندارم

درتاریکی زندگی می کنم

وهنگامی که خنده هایت را ندارم در سکوت

ما نند مرد مومنی که کسی خدایش را کشته باشد

من دلیلی برای زندگی ندارم

بتومحتاجم چون یک درخت به باران

بتومحتاجم چون انسان به فراموشی

وچون تاریکی به روز.......

کاری نمیتوانم بکنم

چون عشق تو بر من غلبه کرده است

ومن همواره بتو محتا جم

بتو محتاجم برای اینکه بدانم شبها آسمان زیباست

برای اینکه بهتراز انچه هستم با شم

برای اینکه بدانم زمان کوتاه است

وخوشبختی یک رویا

درهمه لحظه هایت مرا احساس میکنی

هنگا می که می دانی قلب توهم می تواند بشکند

من در درون تو هستم

من در اطراف تو هستم

چراکه همواره بتو محتاجم عزیزم.....

 


ادامه مطلب

سه شنبه چهاردهم دی ۱۳۸۹ |

 

قزلحصار ابدی قلب من

 

هرکسی گذری کرد و چیزی گفت

یکی گفت حرف دل منه...

یکی گفت فریاد نزن....

یکی گفت شرمنده قلبت نباش...

یکی گفت بگو سکوت نکن!

اما من میخواهم بگویم:

این ها شعری نبود از سر اندوه....

متنی نبود از سر دلتنگی

نه نه نه!

این ها همه زندگیم بود....

۳۰ ماه از زندگیم گذشت و من مانندی جغدی بر روی خرابه های آن نشسته ام

چرا نیامده چیزی میگویید و تنها میروید....

تو که هیچ نمیدانی سکوت کن.

سکوتت بهتر از این حرفها بود!

تو مگر میدانی قلبم چه کشیده؟

مگر میدانی چشمم چه شبها تا صبح نگران بوده است؟

مگر میدانی تسکین دهنده من این شبها تنها یاده تو بوده است

مگر میدانی قلبم یخ زده است....

نه نمیدانی....

تو هیچ نمیدانی همین گذرا می آیی و چیزی می نویسی و میروی

و من میمانم و دل شرمنده ام!!

چه بگویم به قلب داغ دارم!!

 شرمم می آید از نگاه کردن به خودم در آینه....

 نه دیگر نمیتوانم....

بس است بروید.........

تنهایم بگذارید......

این جا خلوتگاه باران بود و روزگاری اینجا روزهای طوفانی نبودنت هم بود و باز شد خلوتگاه باران

 اکنون این جا می شود:

قزلحصار ابدی قلب من

 

سه شنبه چهاردهم دی ۱۳۸۹ |

 

سی اُمین چهاردهم.عاشقتم عشق من

 

برای تو می نویسم

برای تويی كه تنهايی هايم پر از ياد توست

برای تويی كه قلبم منزلگه عـــشـــق توست

برای تويی كه احساسم از آن وجود نازنين توست

برای تويی كه تمام هستی ام در عشق تو غرق شد

برای تويی كه چشمانم هميشه به راه تو دوخته است

برای تويی كه مرا مجذوب قلب ناز و احساس پاك خود كردی

برای تويی كه وجودم را محو وجود نازنين خود كردی

برای تويی كه هر لحظه دوری ات برایم مثل یک قرن است

برای تويی كه سـكوتـت سخت ترين شكنجه من است

برای تويی كه قلبت پـاك است

برای تويی كه در عشق ، قـلبت چه بی باك است

برای تويی كه عـشقت معنای بودنم است

برای تويی كه عـشقت معنای بودنم است

برای تويی كه غمهایت معنای سوختنم است

برای تویی که آرزوهایت آرزویم است
 

ادامه مطلب

سه شنبه چهاردهم دی ۱۳۸۹ |

 

سی اُمین چهاردهم

 

۳۰ ماه می گذرد و من همچنان احساس می کنم تداوم لطافتی را که

 

آن نگاه به ظاهر کوچک به قلبم بخشید....

 

تصویر تو را از دریچه ای که در اولین دیدار تو در قلبم گشودم نظاره می کنم

 

که تپش قلبم ترنم صادقانه ی تو و اشکهای غم دوریت آینه ی حقیقت آن است نسیمم....

 

هر شب چشمان زیبایت را در آینه ی بکر قلبم نظاره می کنم و دستان گرم تو را

 

انتظار می کشم که شاید روزی برای همیشه  لطافت دستانت را بر دستان

 

مشتاقم احساس کنم....

سه شنبه چهاردهم دی ۱۳۸۹ |

 

دوستت دارم بیشتر از همیشه

 

 

نمی دونم کی و چطور وارد کلبه ی تنهاییم شدی !!!

!

اما میدونم که از خدا خواستمت ، نه از خودت

 

پس همه چیز رو به همون خدایی می سپارم

 

که این پازل بهم ریخته رو

 

با اینهمه قطعه گمشده جور کرد

 

می نویسم همه ی درد ها را

 

می نویسم برای تو

 

می نویسم تمام آن لحظاتی را که با بی کسی سر کردم

 

 تنها رفتم ،

 

تنها گریه کردم...

 

می نویسم همانطور که بخواهی،

 

همانطور که تو بخوانی چون میخواهم که

 

حرفهایم را با تو قسمت کنم

 

می نویسم از همه ی روزهای دلتنگی

 

از همه ی روزهای بی کسی

 

من می نویسم

 

تمام سفیدها را برایت سیاه می کنم

 

تمام نقطه ها را به سر خط می برم و برایت می نویسم

 

می نویسم

 

فقط برای تو می نویسم

 

چشمهایم را می بندم تا تو را پیدا کنم

 

تو مهمان رویای شبانه منی

 

برای نقطه پایان تنهایی تو تنها اسمی هستی

 

 که صدا خواهم زد با من بمون

 

نگااااارررررریییییی جوووووونم دوستت دارم بیشتر از همیشه......

 


ادامه مطلب

دوشنبه سیزدهم دی ۱۳۸۹ |

 

می ترسم

 

 

 

می دونی وقتی دیدمت دوست دارم چکار کنم ؟

دوست دارم تو چشمات ذول بزنم ،ولی می ترسم روتو بر گردونی

دوست دارم بهت بگم دوستت دارم ،ولی می ترسم تو این حسو نداشته باشی

دوست دارم ببوسمت ،ولی می ترسم بزنی تو ذوقم

دوست دارم بغلت کنم ،ولی می ترسم تو بدت بیاد

دوست دارم بگم تا آخر باهام بمون ،ولی می ترسم بری و تنهام بذاری

بخاطر همینه که هر وقت منو می بینی ساکتم و هیچ کدوم از این کارارو انجام نمیدم

 


ادامه مطلب

دوشنبه سیزدهم دی ۱۳۸۹ |

 

چه تلخ است قصه عادت

 

ساکنان دریا


پس از مدتی


صدای امواج را نمی شنوند


چه تلخ است


قصه عادت….
 
 
 

ادامه مطلب

یکشنبه دوازدهم دی ۱۳۸۹ |

 

میگردم و میگردم....

 

زیر طاق دستان تو

 

می گردم

 و

 

بارانی چشمان تو

 

می گردم

 

 و  

 

 در آسمان روح تو پروانه وار 

 

می گردم

 

 و

 

خوش منظری بر یادها

 

 می گردم

و

 

به دور قلب مهربان تو

 

می گردم و می گردم و ....

 


ادامه مطلب

یکشنبه دوازدهم دی ۱۳۸۹ |

 

من با غم هايم زندگي مي كنم ... به فنا نمي روم ...

 

من ،

تنها ...
خسته ...
خواب ...


كلاس ،
نيمكت ...
خالي ...


موزيك ،
بي كلام ...
treason ...


او ،
صداي در ...
بوي عطر ...
بلوط سوخته ...
كوه ...
كفش ...
رفتن ...


من ،
تنها ...
نيمكت ...
موزيك ...


ادامه مطلب

شنبه یازدهم دی ۱۳۸۹ |

 

این یه تعداد از عکسائیه که باید برات میذاشتم

 

روز هاست از سقف لحظه هایم


یاد تو چکه می کند


اگر باران بند بیاید از این خانه میروم

 

http://s20.aks98.com/files/20376996891311118761.jpg

http://s20.aks98.com/files/95807213171564258340.jpg

http://s20.aks98.com/files/38566691613329699449.jpg

http://s20.aks98.com/files/86687519292317886802.jpg

http://s20.aks98.com/files/72752743712410958826.jpg

http://s20.aks98.com/files/28474548149603213602.jpg

http://s20.aks98.com/files/70074170630497976487.jpg

http://s20.aks98.com/files/43984328082675945915.jpg

http://s20.aks98.com/files/78802172784499926832.jpg

http://s20.aks98.com/files/89950895755089064536.jpg

 

 

 


ادامه مطلب

شنبه یازدهم دی ۱۳۸۹ |

 

اولین صبح اولین روز سال ۲۰۱۱

 

سلام نگاری جوووووونم

اولین صبح اولین روز سال ۲۰۱۱ بخیر و خوبی باشه

الهی که من قربونت برم خوبی؟

فدات بشم مو قشنگ من

امروز یعنی دیر بیدار میشی؟

خوبی خانوم گلم؟

الهی قربونت برم

دیشب بهت خوش گذشت؟

خدا کنه خوب بوده باشه

یک سال دیگه شروع شد

یه سال جدید میلادی

نه توو شمسی آ کنارتم نه تو میلادی آ

میبینی توروخدا

اینم از قسمت منه دیگه،چیکارش میشه کرد

هیچی  آره؟؟؟؟

یعنی واقعاً نمیشه کاریش کرد؟؟؟؟

نمیدونم حتماً حکمتی تو کاره

حتماً

دلم برات خیلی تنگ شده نگاری

دیشب فقطه فقطه فقطه فقط تو این فکر بودم که امشب کجائی ....

تا صبح نشستم که بتونم به وقت اونجا بهت تبریک بگم

الهی قربونت برم عشق من

خدا کنه هوا خیلی سرد نباشه که اذیت بشی

خدا کنه

دلم برات خیلی تنگ شده

من دیگه وقتم خیلی کمه

خیلی کمتر از اون چیزی که فکرش رو کنی

ای بابا روز اول سال جدید چی دارم  میگم واسه خودم

خوبم،خوبه خوبه خوبه خوب

همونجوری که تو دوس داری

من پای تعهدام و قولام موندم

شک نداشته باش که همینجوری بوده

الهی قربونت برم مو قشنگ ترین پرنسس دنیا

کاش میشد به همه نشون بدم که چه موهای خوشگل و نازی داری

که چقدر خوش تیپی و لنگه نداری

که چه پرنسسی هستی و لنگه نداری

کاش....

دلم برات خیلی تنگ شده نگاری

برات آرزوی بهترینها رو دارم

امیدوارم تو این سال جدید به هر چی که میخوای برسی و تو آرامش باشی

از طرف من به همه تبریک بگو

دوست دارم عشق من

عاشقتم عشق من

میپرستمت عشق من

میمیرم برات عشق من

نگااااااررررریییییی جووووووونم خییییلیییی دووووسسسست داااارررررم٪

 

آیا من از یاد می روم؟


تنها نشسته ام و به افقی تکراری خیره مانده ام .

 خاطرات دور آرام آرام پیش می آیند واز کنارم عبور می کنند .

به باغچه نگاه می کنم .

گلهای سوسن برایم شعر می خوانند .


دلم می گیرد .


گویا کسی می خواهد پنجره را ببندد ، گویا کسی می خواهد بالهای گنجشکان را تحریف کند .

 سقف روی سرم سنگینی می کند وشانه هایم تحمل هوا را هم ندارند .

 چقدرآفتاب کشدار می تابد ، چقدر روز رقیق است .


دلم می گیرد .


گویا کسی می خواهد فردا را با خود ببرد ،

گویا کسی می خواهد خاطرات مرا پاک کند ،

گویا کسی می خواهد مرا از من بگیرد .

روزهایم تند تند هاشور می خورند .


دراین صبح خسته ای که به کبودی می زند و حوصله حوضها هم سر رفته است ،

 می خواهم در ستایش تو آواز بخوانم .

می خواهم آنقدر قد بکشم که ستاره ها روی شانه هایم بنشینند .

 می خواهم از شیشه ها هم بی ریاتر شوم .


کاش می دانستی که بی تو بغض روی بغض می نشیند .


کاش می دانستی که فرصتها چونان شهاب می گذرند و انسان به پلک برهم زدنی پیر می شود ،

 آنقدر پیر می شود که عشق و دوستی را هجا نتواند کرد .


می دانم در برابر بزرگی روح تو چیزی درخور ندارم .


می دانم این واژه ها حرفی برای گفتن ندارند .


اما بگذار دمی در گوشه چشمان تو بیاسایم .

 از روزگارخسته ام ، از بهار خسته ام ، از تنهایی خسته ام . بادهای مغرور ساقه ام را شکسته اند

وطوفان آوازهایم را به یغما برده است .


کاش خورشیدی بر روح قطبی من فرود بیاید .


کاش مرا از نگاه تو نصیبی هرچند اندک بود .


کاش دلم این قدر کوچک نبود .


ثانیه ها درپی هم می روند و باغچه ها می پژمرند .

 کاشی ها ترک برمی دارند .

سالها کهنسال می شنود و آینه ها از یاد می روند .


آیا من از یاد می روم ؟


آیا من همچنان دلتنگ می مانم؟


آیا غربت مراپایانی هست ؟


آیا کودکان فردا مردی را که پیوسته درمیان باران قدم می زد و مهربانی تو را می سرایید به خاطر

می آورند ؟


آیا....؟؟؟؟


به راستی من از یاد خواهم رفت ؟؟؟؟

 

شنبه یازدهم دی ۱۳۸۹ |

 

Happy New Year

 

سلام نگاری جوووووونم

الهی قربونت برم

خوبی خانوم گلم؟؟؟؟

نگاری جووووونم سال جدید رو بهت تبریک میگم (به وقت اونجا دارم مینویسما)

امیدوارم سال بسیار بسیار بسیار بسیار خوبی رو پیش رو داشته باشی،سرشار از آرامش و موفقیت

امیدوارم تو این سال جدید به هر چی که میخوای برسی

از طرف من به بقیه خانواده که پیشت هستن تبریک بگو

نشسته بودم تا سال جدید شروع بشه و بهت تبریک بگم بعد برم تو تراس اونجوری که دوس داری

بشینم

خدا کنه خوب باشی و امشب حسابی بهت خوش بگذره.

مواظب خودت باش

خدایا مواظب نگاریم باش

منتظرت می مونم تا برگردی

دوست دارم

عاشقتم

میپرستمت

میمیرم برات

 

نگاااااااررررررییییییی جووووووونم خییییلیییی دووووسسسست داااارررررم٪

 

Happy New Year

 

 

امیدوارم سال خیلی خوبی رو پیش رو داشته باشی عشق من

 

 

نگاااااااااریییییی جووووووونم خییییلیییی دووووسسسست داااارم٪

 

شنبه یازدهم دی ۱۳۸۹ |

 

بیادِ سال قبل همین موقع

 

سلام نگاری جوووووونم

شب بخیر عشق من

الهی قربونت برم

الهی فدات بشم

نگاری امیدوارم به هر چی دوس داری برسی

امشب دیگه سال ۲۰۱۰ هم باهمه خوبیها و بدی هاش تموم میشه

الهی قربونت برم عشق من که اینهمه منو تحمل میکنی بدون اینکه صدات دربیاد

عاشقتم عشق من

دوست دارم نگاری

نگاری داره بارون میاد

الهی قربونت برم

الهی فدات بشم نگاری

من برات میمیرم نگاری

من میپرستمت

من عاشقتم نگاری

امیدوارم شب خیلی خوبی رو پیشه رو داشته باشی

خیلی دوس داشتم بدونی که....

نه امشب دوس ندارم ناراحت باشی یا غصه بخوری

دوس دارم شاد باشی

بگی

بخندی

خوش تیپ باش مثل همیشه 

بیشرف مثل همیشه

ناناز مثل همیشه

زیباترینم مثل همیشه زیبا

پرنسس من مثل همیشه تک

فرشته کوچولوی خوشگل من،مثل همیشه آس

نگارِ من بی همتاست

مواظب خودت باش

بخودت خوب برس

مهوشی

نرمک

عسل

بروبچز استاندارد

مثل همیشه،عالی باش

مواظب  نینیمونم باش

همیشه به یادتم

بدون تو میمیرم نگاری

شب خیلی خوبی رو داشته باشی

دوست دارم پرنسس رویائی من

خدایا مواظب پرنسس رویائی من باش

فرشته کوچولوی خوشگلِ من،منتظرت می مونم تا برگردی

خوش باشی عشق من

همیشه بیادتم

تو همه زندگیِ منی

دوست دارم

عاشقتم

میپرستمت

میمیرم برات

 

نگاااااااااریییییی جووووووونم خییییلیییی دووووسسسست داااارم٪

 

 

 

جمعه دهم دی ۱۳۸۹ |

 

تــنــهــــایــــی

 

 

 

 

تنهایی خیلی سخته

 وقتی چشمام به راهه

 وقتی که شب سیاهه وقتی بدون ماهه

تنهایی تلخه وقتی که بی تو هستم

تنها میمونه دستم با این دل شکسته م

تنهایی خیلی درده اگه نیای تو خوابم

وقتی تو اضطرابم تو هم ندی جوابم

تنهایی خیلی سرده وقتی پیشم نباشی

 آتیشم نباشی  بیدار میشم نباشی

تنهایی خیلی سردمه.....

 


ادامه مطلب

جمعه دهم دی ۱۳۸۹ |

 

بي قراري هاي بي انتهاي من ...

 

اینجا اگر شهر منه


قلعه ی نقره ایش کجاست ؟


اون همه عشق بی ریا


تو دل آدماش کجاست ؟



اینجا اگر شهر منه


چرا منو راه نمیدن ؟


توی ستاره بازیشون


به اسمون میخندیدن ؟



اینجا اگر شهر منه



شیرین و فرهادش کجاست ؟


تاجایی که من یادمه


شهر ما دشمنی نداشت ....

 


ادامه مطلب

جمعه دهم دی ۱۳۸۹ |

 

چهل و یکیم شب ِ جمعه.... دلم به خاطر عشقم گرفته

 

خدایا

چرا بعضی وقتا دل آدم اینقدر میگیره؟

چرا فکر میکنه که تنهاس در حالی که تو پیششی؟

گاهی وقتا که دارم راه میرم و حس میکنم خدا داره از آسمونا نگاهم میکنه میگم خدایا نمیتونم

 این نگاهاتو با چیزی عوض کنم....

یه وقتایی هم که دلم میگیره یاد اون نگاها میافتم قلبم آروم میشه...

ولی خدایا

وقتی یه دوست دلش میگیره چی کار کنم؟

آخه من کی ام که آرومش کنم؟ من اصلا نمی تونم آرومش کنم .

فقط میگم توکل کن به خدا

خدا بزرگه

صبر کن

خدایا حالا میخوام یه چی بگم بهت ولی یواشکی:

خدای مهربونم،اون نگاهای قشنگت که وقت دلتنگیام بهم آرامش میده رو از من بگیر به اون بده

واقعا براش نگرانم

هرچند که ......

به آغاز سال حدید چیزی نمونده

امیدوارم خیلی خوب باشی  و حسابی بهت خوش بگذره عشق من

 


ادامه مطلب

پنجشنبه نهم دی ۱۳۸۹ |

 

يك فنجان سكوت تلخ

 

 
نيازم ، نه ديگر آغوشت است
 

نه دستانت ، نه لبانت

 

نه گيس سياه ، نه چشم خمارت

 

با ....

 

يك فنجان سكوت تلخ ،

 

فرو مي برم دلتنگیم را

 

و در درونِ خویش فریاد میزنم

 

دووووسسسست دااااررررم....

 


ادامه مطلب

پنجشنبه نهم دی ۱۳۸۹ |

 

کجایی آشنام؟؟؟؟

 

من غریبم ای غریبه ، آشنایم می شوی؟؟؟؟

آشنا با گریه های بی ریایم می شوی؟؟؟؟

در غریبستان چشمم التماس عاشقی است،

با نگاهت هم صدا با چشمهایم می شوی؟؟؟؟

گر دلم پزچین ندارد این نشان سادگیست

همنشینی ساده و صادق برایم می شوی؟؟؟؟

روزگار ، اندیشه های تیره را می برورد،

ای غریبه ، جان پناه با وفایم می شوی؟؟؟؟

 


ادامه مطلب

پنجشنبه نهم دی ۱۳۸۹ |

 

همه چيز امروز است شايد فرداي نباشد

 

 زندگي در هر روز به رنگي در مي آيد با هر رنگ آن زندگي كن

  از تمام لخظات آن لذت ببر ، طوري زندگي كن كه شايد فرداي نباشد

  هر كاري كه قلبت مي گويد انجام بده و آن همان چيزي خواهد بود

 كه تو از آن لذت ببري دست در دست آن مهربان بگذار كه شايد فرداي نباشد

 فردا مانند يك خيال به نظر مي رسد خيالي كه امروز تحقق يافت

 سپس به حرفهاي دله ديوانت گوش كن و همان طور كه دلت مي گويد باش

 تمام داستان همين خواهد بود همه چيز امروز است شايد فرداي نباشد


ادامه مطلب

چهارشنبه هشتم دی ۱۳۸۹ |

 

کوی نصر

 

http://s20.aks98.com/files/54772543617526994410.jpg

01112010044.jpg


ادامه مطلب

چهارشنبه هشتم دی ۱۳۸۹ |

 

دیشب خوابتو دیدم

 

دفتر عشـــق كه بسته شـد
ديـدم منــم تــموم شــــــــــــــــــدم
خونـم حـلال ولـي بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدون
به پايه تو حــروم شــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم
اونيكه عاشـق شده بـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــود
بد جوري تو كارتو مونــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد
براي فاتحه بهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت
حالا بايد فاتحه خونـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد
تــــموم وســـعت دلـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــو
بـه نـام تـو سنـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد زدم
غــرور لعنتي ميگفــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت
بازي عشـــــقو بلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم
از تــــو گــــله نميكنــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
از دســـت قــــلبم شاكيــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
چــرا گذشتـــم از خــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــودم
چــــــــراغ ره تـاريكـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــيم
دوسـت ندارم چشماي مــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن
فردا بـه آفتاب وا بشـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه
چه خوب ميشه تصميم تــــــــــــــــــــــــــــــــو
آخـر مـاجرا بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــشه
دسـت و دلت نلــــــــــــــــــــــــرزه
بزن تير خــــــــــــــــــلاص رو
ازاون كه عاشقــــت بود
بشنواين التماسرو

 


ادامه مطلب

چهارشنبه هشتم دی ۱۳۸۹ |

 

اسلایدر

دانلود فیلم