عاشقتم نگاری

منتظرم تا خانوم گُلم بیاد پیشم اگه نیاد مدیونش کردم.هر کدوم بخاطر اون یکی شاد باشه
 
 

تقدیم به:

نگار برزگر:

که پاره ای ست از صفای آبی آسمان

و صمیمانه است با حرف های دلم!

        و
امسال بهار، بی تو یعنی پائیز ...

(دلتنگی های یک متولد پاییز)

پاییز اگر آمده باشی،

برگها زرد شده اند دیگر،

از واهمه خشاخش آ؆ها که از شاخه جدا مانده اند.

پاییز اگر آمده باشی،

یادمانی از بهار نمی یابی،

که همه در گذر از عطشان تابستان سوخته است.

برگهایی که با بهار آمده بودند،

با پاییز رفتند.

پاییز اگر آمده باشی،

زمستان در انتظار توست،

می رسد پیش از آ؆که امید به بهاری باز جوانه زند.


"آنها که رنگ پریدگی پاییز را دوست ندارند نمیدانند که پاییز همان بهار است که عاشق شده


رو در و دیوار این شهر ، همش از تو یادگاره
توی این کوچه یِ تاریک منو تنها نمیذاره
یاده حرفای قشنگت، که تو قلبم لونه میکرد
یاده دلتتگیِ چشمات ، که منو بهونه میکرد
میزنه آتیش به جونم پس کجائی مهربونم
آخه من ترانه هامو واسه یِ کی پس بخونم
دلِ من هواتُ کرده آخ کجائی نازنینم
کاش که بودی ؈ میدیدی بی تو من تنها ترینم
تویِ این بازی که ساختی،من همه هستیمُ باختم
زیرپات گذاشتی آخر عشقی که ؅ن از تو ساختم
تو اگه دوسم نداشتی از دلم خبر نداشتی
دلت از سنگ شده انگار، که منو تنها گذاشتی
دلِ من هواتو کرده آخ کجائی نازنینم؛
کاش که بودی و میدیدی بی تو من تنهاترینم
میشینم منتظر اینجا، تا تو برگردی دوباره
تا بشینی پای حرفام بریم تا ماه و ستاره
میدونم میای یه روزی، یه روزی که خیلی دیره
یه روزی دل شکسته م سر این کوچه میمیره
میزنه آتیش به جونم پس کجائی مهربونم
آخه من ترانه هامو واسه یِ کی پس بخونم
دلِ من هواتُ کرده آخ کجائی نازنینم
کاش که بودی و میدیدی بی تو من تنها ترینم

 

برچسب‌ها

عاشقتم عشق من

 

پیوند ها

 

مطالب اخير

سی و ششمین شب جمعه....

سی و پنجمین شب جمعه....

سی و چهارمین شب جممعه...

سی و سومین شب جمعه....

سی و دومین شب جمعه.... دومین ماه فصل پاییز

سی و یکمین شب جمعه...

تولدم....

سی امین شب جمعه....

بیست و نهمین شب جمعه...

بیست و هشتمین شب جمعه....

 

آرشيو مطالب

هفته چهارم آبان ۱۴۰۴

هفته سوم آبان ۱۴۰۴

هفته دوم آبان ۱۴۰۴

هفته اوّل آبان ۱۴۰۴

هفته چهارم مهر ۱۴۰۴

هفته سوم مهر ۱۴۰۴

هفته دوم مهر ۱۴۰۴

هفته اوّل مهر ۱۴۰۴

هفته چهارم شهریور ۱۴۰۴

هفته سوم شهریور ۱۴۰۴

هفته دوم شهریور ۱۴۰۴

هفته اوّل شهریور ۱۴۰۴

هفته چهارم مرداد ۱۴۰۴

هفته سوم مرداد ۱۴۰۴

هفته دوم مرداد ۱۴۰۴

هفته اوّل مرداد ۱۴۰۴

هفته چهارم تیر ۱۴۰۴

هفته سوم تیر ۱۴۰۴

هفته دوم تیر ۱۴۰۴

هفته اوّل تیر ۱۴۰۴

هفته چهارم خرداد ۱۴۰۴

هفته سوم خرداد ۱۴۰۴

هفته دوم خرداد ۱۴۰۴

هفته اوّل خرداد ۱۴۰۴

هفته چهارم اردیبهشت ۱۴۰۴

هفته سوم اردیبهشت ۱۴۰۴

هفته دوم اردیبهشت ۱۴۰۴

هفته اوّل اردیبهشت ۱۴۰۴

هفته چهارم فروردین ۱۴۰۴

هفته سوم فروردین ۱۴۰۴

هفته دوم فروردین ۱۴۰۴

هفته اوّل فروردین ۱۴۰۴

هفته چهارم اسفند ۱۴۰۳

هفته سوم اسفند ۱۴۰۳

هفته دوم اسفند ۱۴۰۳

هفته اوّل اسفند ۱۴۰۳

آرشيو

 
 

12 ماه از 14/4 گذشت....

سلام نگاری جوووووونم. خوبی قربونت برم الهی. حالت چطوره؟ خوبی قربونت برم. فدات بشم خانوم گلم.  خوبی؟ چیکار میکنی پرنسس؟ خوبی؟

منم بد نیستم.خوبم.امروز به مناسبت امروز خوبه خوب بودم. نگاری فقط خیلی خسته ام. وای یه سری آدم خنگول خورده بودن به پستم وای فکر کن بهشونم میگن مهندس. تا حالیشون کنم خودمم  داشتم هنگ میکردم.تا ۳۰/۸ طول کشید. داشتم از حال میرفتم.

الهی قربونت برم من.دوست دارم پرنسس. عاشقتم.

نگاری از طرف من امروز رو به پدرت و دائی بهرام تبریک بگو. نگاری خدا کنه به بابات زنگ بزنی و تبریک بگی، البته مطمئنم که اینکارو میکنی.

چشمام درد میکنن. هوای تهران فوق العاده کثیف بود.خیلی از پروازا کنسل شدن.

انقدر گرمه که تمامه لباسام چسبیدن به تنم. بریم دوش بگیریم...

دلم خیلی برات تنگ شده. میخوام چشمامو ببندمو امشبم بیام پیشت، میخوام بخورمت....

نگاری امروز خیلی خوشحال بودم و خیلی ناراحت...

خوشحال از اینکه یکسال از ۱۴ تیر گذشت و روز به روز ببیشتر عاشقت میشم، ناراحت از اینکه....

دوست دارم نگاری.تو نگاری خودمی، فقط خودم. دوست دارم.

مهوشیم چطوره؟ میمیام خوبن؟ موهام چه مدلی هستن. البته بماند که هر جوری باشن خوشگلن.

فدات بشم نگاری. دوست دارم.

نگاری توروخدا مواظب خودت باش، باشه؟؟؟؟ قول دادی آآآآآ.

اگه صبح شیرکاکائو نخورده بودم الان ازت میگرفتم ولی نمیخوام اذیت بشی.

نگاری دوست دارم.

نگاری عاشقتم.

مگاری میمیرم برات.

نگاری میپرستمت.

نگاری عاشقتم .

نگااااارییییییی جووووووونم خییییلیییی دووووسسسست داااارم٪

یکشنبه چهاردهم تیر ۱۳۸۸ |

 

دوس داشتم برم ولی فدای سرت...

سلام نگاری جووووونم. خوبی قربونت برم الهی. حالت خوبه؟ نگاری جوووونم دیشب چرا دیر خوابیدی؟ سر چه جریانی؟ حالت خوبه؟ نگاری این حرفا چیه ؟؟؟؟ خوب یادت رفت که رفت، فدای سرت. کمی ناراحت شدم ولی عیبی نداره. خوب قسمت نبود دیگه... عیبی نداره. از خودت بگو ببینم ! چرا دیشب دیر خوابیدی ؟ مگه ازت نخواستم که شبا زود بخوابی؟ چرا پس دیر خوابیدی؟ چیزی شده نگاری؟ راستشو بگو!!!!!!!الهی قربونت بشم من که اینهمه میخوابی.کاره خوبی میکنی. اصلاً همش بخواب...

نگاری من باید برم یه جلسه با این شرکت آتک و آمن. اول قرار نبود که من برم.همه نقشه هارو داده بودم با توضیحاتش به یکی از کارمندام ولی چون دیگه خودم هستم، خودم میرم.احتمالاً خیلی سنگین باشه و طول بکشه.راجع به تاسیسات فنی ساختمان جدیدی الاحداث مهمانان ویژه س. گشنمه ولی نه اونقدری که اذیتم کنه. این حالت رو دوس دارم.

خانوم برزگر خیلی چاکریم.

امروز یادت رفت ولی سه شنبه یادت نره آآآآ. نگی باز یادم رفت نیومدم بخونم. وایسا میخوام یه کاری کنم... حالا صبر کن و ببین.اِ نییییمییییگم. اصلاً نیییییمیییییگم.

خوب ماشین اومد.من برم.

نگاری سر این مسئله اصلاً خودتو ناراحت نکن و دیگه هم بهش فکر نکن. عیبی نداره که نشد. میای با هم میریم مگه نه!!!! بووووووس.

آهان آهان از اینکه اون کارائی رو که گفتم رو انجام میدی مرسی. به تو میگن یه زن کدبانوی شوهر دوست. عاشقتم عشق من.عاشقتم پرنسس. عاشتم خانوم گلم.عاشقتم بانوی اردیبهشتی من.

دوست دارم.

عاشقتم.

میمیرم برات.

میپرستمت.

نگااااااریییییییی جوووووووونم خییییلییییی دووووسسسست داااارم%

یکشنبه چهاردهم تیر ۱۳۸۸ |

 

پروانه ات خواهم ماند

سلام نگاری جوووووونم. خوبی قربونت برم الهی. حالت چطوره؟ چه خبر؟ خوش میگذره؟ بانوی من خوابی یا بیدار؟؟؟؟؟ الهی فدات بشم من، الهی قربونت برم من. هنوز با لباس خوابی یا اینکه  لباسات رو عوض کردی؟؟؟؟ اگه عوض نکردی بازم بگیر بخواب. دوس دارم الان بگیری بخوابی و به هیچی فکر نکنی و راحت دراز بکشی... بعدشم بعدشم دوس دارم بعد از اینکه از خواب بیدار شدی اگه حال داشتی بری یه دوش درست و حسابی بگیری و بعدش بیای و خوشگل ، عین همیشه بخودت برسی و موهات رو یه مدل خوشگل درست کنی. یه جوری که کمی از موهات بریزه رو صورتت، کمی آآآآ، زیاد نههههه!!!!  بعدشم بعدشم قبل از اینکه بخوای لباس بپوشی اگه میشه اگه میشه من شیرکاکائو میخوام... خوب دیگه خودت گفتی هر وقت خواستی اشاره کن... من مییییییخوااااااام.... بعد از اینکه من شیرکاکائومو خوردم بعدش بعدش خودم میخوام یه دونه از اون لباساتو که سارا وقتی دیده بود از حسودی داشت میمیرد رو انتخاب میکنمو خودمم میپوشونم،آره خودم، خوب دوس دارم خودم بپوشوم... مشکلی هست؟؟؟؟ بعدشم بعدشم خدائیش عین همیشه عین یه دختر خوب برو ناهارتو بخور و بعدشم بعدشم بعد از اینکه ناهارتو خوردی یه آهنگ خوب میذاری و گوش میکنی. بعدشم بعدشم یادت باشه که میخواستم برم سفر و تو حرفی نزدی و منم نرفتم. پروازم ساعت 11 بود. صبح 8 نوشتم که اگه اکی بدی برم که ... نگاری اگه بهت بگم الان مشهدم و ساعت 2/10 از اینجا واسه کیش پرواز دارم (چارتر،مشهد-تهران-کیش) ناراحت میشی؟؟؟؟ اگه بگم مشهد نرفتم و ولی اگه اکی بدی میرم مهرآباد تا لااقل از اینجا برم کیش چطور؟ اگه بگم هنوز نرفتم و نشستم پشت میزم و دارم واست مینویسم چی؟؟؟؟... به این میگن توضیح نه اونی که تو دیروز گفتی قربونت برم الهی. پس میبینی که تو خیلی قشنگ توضیح میدی قربونت برم الهی.  نگاری خیلی دوست دارم. الهی فدات بشم من. نگاری خیلی دوست دارم.

نگاری خوبی؟ معده ت چطوره؟ چرا با دائی نمیری شرکت؟ با دائی حرفت شده؟ راستشو بگو؟ راستشو بگو یعنی اینکه تو همیشه به من راستشو میگی ولی بعضی وقتها یه خورده بهم میگی و خیلی وقتها خیلی چیزارو نمیگی.اینم از بیشرفیته. عاشقتم نگار.

دلم برات خیلی تنگ شده... نگاری توروخدا مواظب خودت باش. بخودت خوب برسی آآآآ.

نگاری هر روز بهتر از دیروز باید باشه،باید.

الهی فدات بشم نگاری . دارم آهنگ  تو بارون که رفتی سیاوش رو گوش میکنم و دارم به تو فکر میکنم که همین الان همین الانه الان داری چیکار میکنی... دراز کشیدی؟ تو خونه ای؟ طرح میزنی؟ با رها بازی میکنی؟ ... نمیدونم... فقط امیدوارم هم خوب باشی و هم شاد. اگه شاد نیستی ناراحت هم نباشی.... دارن اذان میگن. برم نماز بخونم.

چشم  مگه میشه شمارو دعا نکرد. اصلاً همه عشق نماز خوندن به آخرشه که تورو دعا میکنم، حالا بماند که دعاهام مستجاب نمیشه ولی بازم دیگه!!!!

دوست دارم نگاری.

عاشقتم عشق من.

دیووووونتم بیشرف.

میپرستمت پرنسس رویائی من.

نگاااااریییییی جووووووووونم خییییلیییی دووووسسسست داااارم%

یکشنبه چهاردهم تیر ۱۳۸۸ |

 

14 تیر 1387 تا 14 تیر 1388... یه دنیا احساس و عشق... دوست دارم نگار هر روز بیشتر از دیروز



ادامه مطلب

یکشنبه چهاردهم تیر ۱۳۸۸ |

 

اگه بدونی چقدر دوست دارما، ..... کاش میدونستی...

سلام نگاری جوووووونم. خوبی قربونت برم الهی. حالت خوبه؟ الهی فدات بشم خانوم گلمُ عاشقتم. خوبی؟الهی فدای خانوم گلم بشم من. دوست دارم نگاری. عاشقتم بیشرف. دوست دارم.

همین الان رسیدم. دارم از خستگی میمیرم. وای اگه بدونی هوا چقدر گرمه. دارم خفه میشم. دلم یه دوش آب سرد میخواد. کاش اینجا وان داشتم و میرفتم تو وان میخوابیدم... خیلی خسته شدم.... ولی بهتر از روزای قبلم و دلیلشم نوشته های امروزت بود. خوب دیگه چطوری؟ بووووووووس.

امروز رفتم مهرآباد و بعد اکباتان و بعد آریاشهر و بعد تیراژه و بعد پونک و بعد کرج....

مهرآباد رفتم پیشه مدیرکل.

الکباتان رفتم خونه ش.

آریاشهر رفتن واسه بیلیط ولی نگرفتم چون تو اکی ندادی.

تیراژه رفتم خرید ولی اون چیزی که میخواستم گفتن آخر هفته میاد(نییییمیییییگم چیه)

پونک رفتم ملاقات مهدی که آپاندیسشو تازه جراحی کرده. وای همش یاده تو بودم. چقدر لاغر شده بود. همش به من میگفت خودتو یادت نمیاد که چی شده بودی.ما عمل کردیم ولی واسه تو ترکیده بود. چشمام پر شده بود. میگفت چی شده... ولی تو گفتی راجع به تو چیزی نگم...چرااااا؟؟؟؟؟  بهش گفتم فکر کن دلم واسه مامانم تنگ شده(واسه مامان نگارم)... آخ خدایا شکرت....

پارسال این موقع من تو راه مشهد بودم. از مصاحبه وزارت دفاع اومده بودم و خسته و کوفته عین همین الان. فقط کیفم رو برداشتم و برگشتم فرودگاه... چقدر معطل شدم..... پارسال این موقع ....

چقدر روزای بدی بودن... بهی همش گریه میکرد که داداش با این حالت کجا داری میری.چرا حرف نمیزنی چرا چیزی نمیگی...بعد بغلم کرد و گفت نرو.... میخواستم از اونجا بیام پیش دکتر الوندی و بععععد.... نشد... قسمت این بود. چقدر شاکی بودم از دست خدا... خدایا یادته!!!! مگه میشه یادت نباشه... یادته تو هواپیما چقدر باهات دعوا کردم.... یادته؟؟؟؟؟ وای چه روزی بود... وقتی حاج آقا تو مشهد منو دید نیومد جلو...فرهاد اکبری رو فرستاد جلو تا پیشه بچه ها تابلو نشه... بعد اومد جلو منو بغل کرد و بوسید. فرهاد چته؟ چی شده..... فرهاد تا صبح میخواست بره تو حرم نمیتونست. تا صبح ۱۰ دفعه از اینور حرم رفتم اونور اومدم اینور ولی تو نمیتونستم برم. همش یه اتفاقی مبفتاد میموندم بیرون... وای چه شبی بود. هتل اترک بودیم و پنجره اتاقم  رو به حرم باز میشد و گلدسته هاش و گنبدش معلوم بود.... تا صبح کلی اشکمو درآورد... تا ظهر نتونستم برم داخل. خوب نمیطلبید دیگه... عین تو... تو هم منو نمیطلبی مگه نه!!!!! چشمام پرن...یعنی نم نم دارن میبارن...  بعدش حاج آقا منو برد شاندیز و کلی باهام حرف زد... خیلی باهام حرف زد..تمامه غذامو فرهاد اکبری خورد و گفت هر کی نخوره من میخورم....خیلی گشنم بود عین الان ولی نمیتونستم چیزی بخورم هیچی از گلو پائین نمیرفت عین همین حالا.... کلی تا صبح با من حرف زد و زد و زد... ولی هر چی میگفت به در میخورد و کمونه میکرد. خیلی پررو بودم و ادای کسائی که گوش میکردن رو درمیآوردم و چیزی نمیگفتم.....از اونجا منو آوردن اطلس شرق تا حالم بیاد سر جاش. به فرهاد اکبری گفته بود نذار با این حالش بخوابه خطرنامه.یه بلائی سر بچه میاد و اونوقت... بگذریم.... نمیدونم چرا یاده اون شب افتادم...

باید دیوونگی هامو ببخشی ؛نگاه سرده چشمامو ببخشی

میدونم گاه حرفام خیلی تلخه؛بگو میتونی حرفامو بفهمی

باید گاهی تو چشمام خیره شی تا؛ببینی تا چه حد غمگین و خسته م

نمیدونم دخیله دل خوشیمو؛به چشمای کدوم آئینه بستم؟؟؟؟

یه دنیا خاطره تو کوله بارم  منو از زندگی مایوس کرده

شبای بی چراغه زندگیمو، پر از تنهائی و کابوس کرده

تو نوره روشنِ روزای بعدی ؛ همون روزائی که آئینه وارم

همون روزایِ خوشرنگِ دل انگیز  که تو آغوششون پروانه دارم

تو میتونی منو آشتی با، شبای روشنِ ستاره بازی

تو میتونی کناره من بمونی،تو میتونی منو از نو بسازی

تو میتونی با یه لبخند شیرین؛ بدی های منو آسون ببخشی

تو میتونی به کویره خشکه قلبم؛ تو به آهستگی بارون ببخشی

فردا کلی کار دارم.... خیلی خسته ام...

نگاری جووووونم تو خوبی؟ خوبه خوبه خوبه خوب؟؟؟؟؟ از معده ت بگو، باشه؟؟؟؟ همه چیز رو مو به مو. در رابطه با تولدت از اون حرفم منظوری نداشتم ولی دوس داشتم همون موقع بهم میگفتی.. دوس داشتم تو شادیت منم شاد باشم؛همین!!!!

نگاری جوووونم مهوشیم چطوره؟ حالش خوبه؟ الهی قربونش بشم من. الهی فداش بشم من. نگاری مواظبش باشی آآآآ.یه کاری نکنی باز مجبورت کنه با دائی بری دکتر و اون حرفارو بازم بشنوی..... بیشرف تو که بدت نمیاد...بیشرفی دیگه!!!!! فدای میمیای استانداردم بشم من.قربون کاکائو های خوشملم بشم من. حال میکنی خدائیش دیگه، میبینی چی دارم... حال میکنی!!! اونا واسه منن حرف نباشه!!!!

نگاری امشب دو ماه نینیمون تموم میشه آآآآ. الهی قربونش برم من. الهی فداش بشم من. نگاری توروخدا بخودت برس.باشهههههه!!!!!! قول دادی آآآآ.

دوست دارم.

عاشقتم.

میمیرم برات.

میپرستمت.

نگااااااریییییییی جووووووووونم خییییییلییییییی دووووسسسست داااارم٪

ساعت ۲۲:۱۲

شنبه سیزدهم تیر ۱۳۸۸ |

 

واااااییییی ببخشید خانوم گلم!!!!!

سلام نگاری جووووووونم. الهی قربونت برم من.


واااااااااااااااااییییییییییییییییییییییی تهدید؟؟؟؟؟؟


اونم چه تهدیدی!!!!!! بیشرف.....

چشم چشم.ببخشید.

بگا دادی منو رفت!!!!!!!!!!

ما مخلصیم.ما چاکریم.

شما تاج سرین خانوم برزگر.

ارادت داریم تریلی تریلی...

جیگملتو بخورم بیشرف.

بووووووووووووووووووووووووس.

بللللللللللللللللللللللللللللللغ؛ (البته اگه عروسکای رها اجازه بدن... بیشرف)

نگاری با اجازت من دارم میرم مهرآباد و بعدشم میرم کرج.تا رسیدم میام حضورتون.

دوست دارم.

عاشقتم.

میپرستمت.

دیوووووونتم.

نگااااااااارییییییییی جوووووووونم خیییییییلیییییییی دووووسسسست داااارم%

شنبه سیزدهم تیر ۱۳۸۸ |

 

خییییلیییی خوشحالم که خوبی...

سلام وای  قربونت برم الهی . نگاری دوست دارم.نگاری میپرستمت. بیشرف هپلی خیلی دوست دارم. عاشقتم نگار. آره پس چی دلت بشوزه شیرکاکاهای من حرف نداره تازه فقط انحصاری واسه خودمن و به هیچکسم نمیدم حتی به تو آره حتی به تو آره ،درست شنیدی مله خودمن...بیشرف عاشق این لباس پوشیدناتم.لنگه نداری.  قربون اون لباس خوابت بشم من وایییی اون جای میمیشو بچسب،فداشون بشم من. نگاری توروخدا خوبه خوبه خوبه خوبی؟؟؟؟؟ خدارو شکر اگه خوبی؟ نگاری اگه من نخوام ناراحت باشم کی میخوای اینکارو کنه؟؟؟؟ مگه نه اینکه زن و شوهر شریک غم و شادی های همدیگه هستن؟؟؟؟؟؟ پس من حق دارم و حق با منه.... الهی فدات بشم من، نگاری صبحونه خوردی؟ خوب خوردی دیگه؟؟؟؟ ببین تو دیگه دو نفری آآآآ، دیگه تها نیستی، البته با من 3 نفر میشی ولی خلاصه باید بجای هممون بخوری، غذارو میگم بیشرف......حالا دیگه عروسک بغل میکنی میخوابی؟؟؟ واسه من بلغه، پس میکنی دیگه؟؟؟؟ ایهیم یادم باشه وقتی تو به عروسک رحم نمیکنی وای ..... واسه عروسکا بغل، حالا دیگه تا لای پات هم میبری دیگه!!!!  نگاری؟؟؟؟؟ دیگه منو بلغ نمیکنی آآآآ یادت باشه!!!!!بعدشم بعدشم تهائی میری دوش میگیری و صداشم درنمیاری، باشه باشه، بعدشم از مهمونی تولدت چیزی نگفتی باشه!!!! ولی من هم از مهمونی تولدت گفتم هم عکساشو گذاشتم...بعدشم بعدشم جدی خودت اتاقت رو مرتب کردی؟؟؟؟ چرا به من نگفتی ؟؟؟؟ تو چرا ؟؟؟؟ آخه آخه تو که دیگه تنها نیستی که، تو تو راهی داری نباید بخودت فشار بیاری واصلانم نباید دست به سیاه و سفید بزنی، دفعه آخرت باشه آآآآ... بعدشم بعدشم این وبلاگ واسه توئه، من اگه چند وقت فال مهر رو میذاشتم بی ادبی میکردم که بدون اجازه شما همچین کاری میکردم، شما اگه دستور بدین،چشم،بروی چشم.آخه آخه این متولدین ماه مهر همچی آش دهن سوزیم نیستنا!!!!! نگی نگفتی (بجز خودم).الهی فدای اون 7-8 بشم من. نگاری اون گلسرت قشنگه آآآآ. فدای اون مدل نازی که به موهات دادی بشم من... چرا از عکسات واسه من چیزی نمیفرستی؟؟؟؟ میدونی چقدر خودمو خفه کردم تا حرفی بهت نزنم که ناراحت نشی....چرا نگار؟؟؟؟؟ مگه من ازت چی میخوام///آخرش پا میشم میام اونجا خودتو ورمیدارم میارم اینجا و میزتمت تو سقف بالای تختم تا حالت جا بیاد.....

نگاری چرا دیر خوابیدی؟؟؟؟ نگاری اگه ازت خواهش کنم زود بخوابی و تا دیر وقت بیدار نمونی تا حالت خوبه خوبه خوبه خوب بشه، قبول میکنی؟؟؟؟ باشه؟؟؟؟نگاری یعنی چی نمیخواستم راجع به معده م حرفی بزنم؟؟؟؟؟؟ این حرفا چیه که میزنی؟؟؟؟ نگار اینجوری میگی که منم چیزی نگم؟؟؟؟ ناراحت میشم اینجوری میگی.. آره واقعاً ناراحت میشم.میگم میشم یعنی میشم.

در ضمن توضیحاتت هم خیلی خوبه و قشنگه.

چرا همش میگی به کسی نگی؟؟؟؟؟ مگه کسی هست که بخوام بهش بگم. چرا همش اینو میگی...

نگاری خوب مواظب خودت باشی آآآآ،

وای بحالت اگه بخوای بخودت نرسی یا اینکه بخوای نمیدونم هر چی...

نگاری اگه دستم بهت بره، بجای جر تیکه پارت میکنم. یه بلائی سرت بیارم.نییییمییییییخوااااام، حوصله ندارم. من مو به مو همه چیو بهش میگم اونوقت به من میگه مشکل معده م مسئله مهمی نبوده.یادت باشه...

دوست دارم.

عاشقتم عشق من.

میمیرم برات.

میپرستمت.

نگاااااارییییییی جووووووونم خییییییلییییییی دووووسسسست داااارم%


شنبه سیزدهم تیر ۱۳۸۸ |

 

ببین ممش چه ریزه... آزادش بذاری آآآآ


ادامه مطلب

شنبه سیزدهم تیر ۱۳۸۸ |

 

تورو دیدن،تورو خواستن رو کی از من میگیره؟؟؟؟

سلام نگاری جووووونم. صبحت بخیر پرنسس خوشگلم. خوبی قربونت برم الهی. فدات بشم الهی. خوبی فدات شم؟ نگاری جووووونم حالت چطوره؟ نگاری جوووووونم الهی فدای اون چشمای خوشگل و دریائیت بشم من، خوبی؟ نگاری جوووووونم الهی فدای اون قد و بالات بشم من، بهتری؟ الهی فدات بشم من، نگاری جووووونم عاشقتم. نگاری خوبی؟بهتر شدی؟ نگاری جوووووونم الهی قربونت برم چیکار میکنی؟ چی پوشیدی؟  تو خوش تیپیت شکی نیستاااااا ولی خوب دوس دارم بدونم زنم چی پوشیده!!!!! خوب دوس دارم بدونم مگه چیه!دوس دارم الهی قربونت برم که اینهمه اخم آلوئی و فقط باید خوردتت بیشرف. الهی قربونت بشم من که خوردنم داری. دوست دارم نگار،دوست دارم و میمیرم برات،دوست دارم و میمیرم برات و عاشقتم.دوست دارم و میمیرم برات و عاشقتم و دیووووونتم.وست دارم و میمیرم برات و عاشقتم و دیووووونتم و میپرستمت. توروخدا خوب باش نگاری،باشه؟؟؟؟؟؟ الهی قربونت بشم من که اینهمه ناز داری، نازتو برم من عشق من، فدات بشم الهی.

مهوشی خوشگل و توپولیم چطوره؟ الهی فداش بشم من که رنگش سفیدتر از سفیده...آره عزیزم یادمه که سفید درست و حسابیه نه سفید شیربرنج.الهی فدات بشم من سفید برفی من.دوست دارم.دلمو بردی بیشرف. نگاری مهوشیم خوبه؟  الهی قربونش برم من. کی بردیش دوش بگیره؟ بازم پوستشو کندی؟ توروخدا نگاری گناه داره.اینهمه اذیتش نکن... میمیام چطورن؟ نگاری دلم براشون لک زده..تازشم تازشم گشنمه، الان گشنم شداااا اصلاً تو این چند روزه میلم به غذا نمیکشید.ببخشید اینو میگم ولی وقتی میرفتم غذا بخورم حس میکردم میخواد حالت تهوع بهم دست بده ولی الان گشنمه و فقطم میمی میخوام. تو خودت گفتی باید شیر بخوری و بعدشم تو منو بخوری ولی حالا افتتاحیه شیر خوردنم باید با تو باشه... نیییمییییخوااااام.باید تو بهم  بدی شیرو میگم بیشرف... از دست تو.

نگاری توروخدا یه خورده از موهات میگی... وای اگه بدونی چقدر تو کف دیدنشونم.... واااایییییی فکر کن موهات تا کمرت بلند شده.... نگاری دو شبه دارم تجسم میکنم که قدشونتا کجام میشه... وای انقدر رو این مسئله تو اون حال کلید کردم که وااایییی باورت نمیشه.. دیووووونم کردی نگار. قربونت برم من الهی . نگار یبازم منو شرمنده کردی.وقتی به گرمای هوا و اون شرایط فکر میکنم و به سختیش... وای نگاری میدونم خیلی  خودخواهم...دوست دارم... مرسی نگاری ..وای کی میشه من دستمو بکشم تو اون موت.... وای وای وای وای اگه بدونی چقدر دلم میخواد دست تو اون موهای پرپشتِ بلند کنم... مرسی نگاری... بازم این چشام لوس شدنااااا این لوووس شدن فرق میکنه.این باریدن با دستور رئیس بوده...... دیوووونم نکن نگار...

آسمون غصش گرفته / باز مي خواد بارون بگيره

چه كنم كه چشم من هم / نتونست آروم بگيره

آسمون ابري ابري / با صداي رعد و برقش

قلبمو ترسوند و حالا / اون مي خواد عزلت بگيره

آسمون ابري ابري / دل من كه صافه صافه

چرا باورم نكردي / من كه عشقم بي خلافه

نگاری جوووووونم الهی قربونت برم من، معده ت چطوره؟ درد داری؟ الهی من بمیرم. همش تقصیره منه مگه نه! خودم میدونم نمیخواد چیزی بگی... همش تقصیر منه...همیشه همه چیز تقصیر من بوده هر چیزی... الهی فدات بشم نگاری، توروخدا ببخشید...نگاری توروخدا مو به مو راجع به معده ت باید بهم بگی آآآآ. وای وقتی گفتی باید تیکه بردای کنی دنیا رو سرم خراب شد... خیلی سر این جریان ناراحتم...

من همون عاشقتم تکرارت هر شب عادته   همه حرفام بخدا از عشق و از سخاوته

عشق من بی کسیا شب با تو پایون میگیره   همه رگهام از حرارت نگات خون میگیره

من همون عاشقتم تا که چشام بارونیه      دلِ داغون من از شب تو نگات زندونیه

عشق من بی کسیا شب با تو پایون میگیره   همه رگهام از حرارت نگات خون میگیره

تو گمون کردی بری خاطره هاتم میمیره     روزای رفته برام،رنگه سیاهی میگیره

اگه صد بهار و پائیز واسه تو گریه کنم    نمیتونم که تورو همیشه از یاد ببرم

من همون عاشقتم تا که چشام بارونیه      دلِ داغون من از شب تو نگات زندونیه

عشق من بی کسیا شب با تو پایون میگیره   همه رگهام از حرارت نگات خون میگیره

نگاری توروخدا مواظب خودت باش...

نگاری جوووونم امشب دو ماهه نینیمونم تموم میشه آآآآ. الهی فدات بشم نگار مامان. الهی قربونت بشم من. وااایییییی نگار مامان واسه من فرقی نمیکنه ول باید دختر باشه و اسمشم از ن باشه.اهی فدات بشم من.

دوست دارم.

عاشقتم.

میمیرم برات.

میپرستمت.


نگااااارییییییی جوووووووونم خییییلیییی دووووسسسست داااارم%

اردیبهشت: هم اكنون ساده‌ترین شیوه برای شما این است كه سعی كنید بر برنامه‌های خود نظارت داشته باشید تا بتوانید كارهایی كه افراد دیگر هم انجام می‌دهند را هم بررسی كنید و سعی كنید بر آنها هم تأثیر داشته باشید. وقتی كه سخنان شما برای همكارانتان لازم‌الاجرا باشد آنها نصیحت شما را خواهند پذیرفت. اما زیاده روی هم نكنید. حتی یك قضاوت كوجك در مورد برنامه‌ریزی‌های یك فرد دیگر می‌تواند بر روی خود شما هم تأثیر مثبتی داشته باشد.

وقتی تو نیستی

نه هست های ما

چونان که بایدند،نه بایدها...

مثل همیشه آخر حرفم

و حرف آخرمرا

با بغض می خورم

عمری است

لبخندهای لاغر خود را

در دل ذخیره می کنم:

باشد برای روز مبادا!

اما درصفحه های تقویم

روزی بنام روز مبادا نیست،آن روزهر چه باشد

روزی شبیه دیروز ،روزی شبیه فردا

روزی درست مثل همین روزهای ماست

اماکسی چه می داند؟

شاید،امروزنیز روز مبادا

باشد!وقتی تو نیستی

نه هست های ما

چونان که بایدند،نه بایدها

هر روز بی تو روزمباداست!

                                     شادروان قیصر امین پور

شنبه سیزدهم تیر ۱۳۸۸ |

 

تو قهر میکنی و من....


سلام نگاری جوووووونم. خوبی خانوم گلم خوبی قربونت برم الهی. حالت چطوره عشق من؟ نگاری جوووووونم بهتر شدی؟ حالت خوبه؟ نگاری آرومتر شدی؟؟؟؟؟ الان حالت چطوره؟ الهی فدات بشم خوشگل من. نگاری جوووونم توروخدا خوبی؟ نگاری اگه بدونی چه حالی دارم... همش دارم به تو فکر میکنم که الان چیکار داری میکنی؟؟؟؟؟ حالت چطوره؟؟؟؟ بهتر شدی یا نه؟؟؟؟ نکنه زبونم لال بازم داری گریه میکنی..دلم برات خیلی تنگ شده نگاری.... فدات بشم من. بخدا نگاری ظهری تو انقدر گریه کردم که نفهمیدم کی خوابم بر...سرم خیلی درد میکرد... میخواستم ساکمو ببندم ولی اصلاً حوصله نداشتم و همینجوری پا شدم اومدم. هنوزم سرم درد میکنه. نمیدونم چرا به این شدت.. حال و حوصله قرص رو ندارم اصلاً.... نگار معده ت چطوره؟؟؟؟ توروخدا مواظب خودت باش و زیاد ناراحت نشو و حرص نخور، باشه؟؟؟؟نگاری جونِ من مواظب خودت باش. نگاری بهتر شدی؟؟؟؟ اگه بهتر شدی بگو توروخدا... نگاری بخدا به جون نگار به مرگ فرهادیت فقط چشامو ببینی اونوقت میفهمی که چشما هیچوقت دروغ نمیگن... چشمامو ببینی اونوقت میفهمی ولی من که نمیذارم بهشون دست بزنی آخه آخه درد میکنن بعدشم بعدشم قرمز شدن و صورتمم تازه پف کرده ولی اصلاً اینا پیشه ناراحتی و غصه تو هیچی نیست.باید کور بشن فقط توروخدا قبلش بیا تو چشمام نگاه کن تا حقیقت رو توشون ببینی.... نگاری نینیمون چطوره؟ حالش خوبه؟ الهی فداش بشم من. الهی قربونش بشم من. الهی فدای نگار مامان ناز و خوشگلم بشم من. دوست دارم مامان نگار.عاشقتم.میپرستمت.نگاری مهوشیم چطوره؟ الهی فداش بشم من. الهی دورش بگردم. بخدا دیشب که چشام پر بودن و نفسم درنمیومد به یادش بودم و قربون صدقش میرفتم.فدای دختر سفید و توپولی موپولیمون بشم من.نگاری توروخدا مواظبش باشی آآآآ. تو این هفته ای که داره میاد احتمالاً اذیت کردنش شروع میشه... قربونش بشم الهی...نگاری امروز یه چیزی خیلی اذیتم کرد. از آپارتمان که اومدم بیرون همسایه روبهروئی داشت ماشینش رو میاورد بیرون نمیتونست. از من کمک خواست.یه خانم تقریباً 45-50 ساله من کمک کردم آورد از پارکینگ.یعنی نشستم پشت فرمون و آوردمش بیرون. ازم تشکر کرد و ازم پرسید شما با فلانی چه نسبتی دارین.گفتم پسرشون هستم.. بهم گفت به به به مادرتون تبریک میگم که همچین پسر سر به زیری دارن... وای نگار یاد حرف دائی که بتو زده بود افتادم.وای داشتم دیوووونه میشدم.دوس داشم بزنم ماشینشو داغون کنم.تشکر کردم و اومدم بیرون.بغض تو گلوم بود.پیشه خودم همش میگفتم که دائی کجائی تا ببینی من سربه زیرم....باور نمیکنی بیا و مثل قبل آمار بگیر... وای دلم..

قربون کارای خدا برم

ببین چه ساده میشه جلوی یه عشق.یه احساس یه لحظه و یه عمر خاطره رو گرفت.اگه این دیوار نبود لب هیچکدوم سردنمیشد.

میشه یکی به من بگه چرا همیشه باید یه دیواری باشه؟!


نگاری بخدا من هیچوقت بهت خیانت نکردم.حوالشون بخدا.بخدا من هیچوقت به اعتمادت خیانت نکردم.حوالشون بخدا

نگاری دوست دارم.

نگاری عاشقتم.

نگاری میپرستمت.

نگاری میمیرم برات.

نگااااااریییییییی جوووووووونم خییییلییییی دووووسسسست داااارم%

باز آواره و تنها ماندم پس از این با دل شیدا چه کنم

ای فروزنده چراغ دل من بی تو در ظلمت شبها چه کنم

از دیار تو چه دور افتادم شهره شهر به آوارگیم

ای امید دل محنت کش من رحم کن رحم به بیچارگیم

من از آن دم که زمادر زادم سرنوشتم غم و تنهایی بود

حاصل زندگی بی ثمرم درد شیدایی و رسوایی بود

تاکه دورم زتو ای مونس جان مرگ خود را زخدا می طلبم

همه اعضای تنم نعره کشند که تورا باز تو را می طلبم

در نهانخانه جان و دل خویش آتش عشق تو افروخته ام

یاد آغوش هوس پرور تو زند آتش به دل سوخته ام

گریه میکردی و من در بر تو خسته دل رخت سفر پوشیدم

تشنگی بس که به دل بود مرا اشک چشمان تو را نوشیدم

زان همه اشک که از چشم تو ریخت گرچه طوفان دلت را ننشاند

همچو یادی که ز عشفی ماند جای یک قطره بر این دفتر ماند

مانده چون عکس شفق در دل بحر رنگ لبهای تو بر دفتر من

جوشد از سینه این چشمه خون شعر سوزنده تر از آذر من

سوزد از داغ جدایی جگرم دوستان درد مرا چاره کنید

به من آرید دل آرامم را رحم بر این دل آواره کنید

هیچ داری خبر ای مایه ناز که چه باجان و دل من کردی

یک جهان اشک فرو ننشاند آتشی را که تو روشن کردی

دل من سایه صفت در پی توست گرچه تو بی خبر از حال منی

هر کجا باشی و هر جا باشم عاقبت مال منی مال منی

ر

جمعه دوازدهم تیر ۱۳۸۸ |

 

آروم و خوب باش....

گرفته گلویم را بغضی سخت مجهول.

 

در بهت ام،

از گیجی ذهن پر از علاقه و ملال ام .

...

برای چه حواسم ، تمام هوش و حواسم را به نمی دانم کجای دلت برده ایی؟

 

به یقین می دانم . اما ...

 

چرا بازگوی یواشکی احساسم ، ناممکن شده برایت ؟

 

می دانم به یقین ...

 

چطور هوس آرامش وجودت ، تکه ایی ،

نه ،

تمام حضور بی قرارم را تمنا می کند؟

 

می دانی ...

 

نیامدنت،

غیبتت ،

تمام حضور پر سوالم را به رنگ دود و حیرت وا گذاشته .

...

هیچ می دانی تنهایی دل ام را،

 در عالم خیال و واقعیت از آن خود کرده ایی ؟

به رنگ انار در آورده ایی ؟می دانی ؟

...

تسکین این دل پر از آه، حضورت نیست ؟

 

به جان آرامش پاک درونت ، هست .

...

جان من ،

تا بغضهایم مرا با خود به سرزمین بی تو نبرده است ،

مهربانی هایت را با آرامشت بیاور برای نفست .

نگاااااریییییی جوووووونم خییییلیییی دووووسسسست دااارم٪

جمعه دوازدهم تیر ۱۳۸۸ |

 

به چشمام نگاه کردی؟؟؟؟چشمها هیچوقت دروغ نمیگن...هیچوقت...هیچوقت...هیچوقت...هیچوقت

سلام نگاری جوووووونم.خوبی قربونت برم الهی. حالت چطوره؟ خوب قربونت برم الهی؟ نگارم توروخدا چطوری؟ بهتر شدی؟ چرا خودتو اینهمه اذیت میکنی؟ نگاری جووووونمُ تو نفسی منی قربونت برم الهی خوب باش توروخدا.نگاری جوووووونم قول تا هر وقت تو بخوای زار بزنم و گریه کنم عین همین الان،باشه؟ فقط تو خوب باش ، توروخدا نگار آخه من اینجا از همه چی دستم کوتاهه و نمیتونم کاری کنم حتی نوازش کردن موهائی که بخاطر من بلند کردی....

عشق من،چقدر دلم میخواست الان پیشت بودم،دیشب،پریشب،پس پریشب... کاش ..الهی فدات بشم نگارم، الهی دورت بگردم قربونت برم. فدای فرشته کوچولوی سفید پوشم بشم من که فرشته س یه فرشته واقعی،قربونت برم الهی. نگاری میپرستمت.میمیرم برات بیشرف.... دوست دارم.

خدا نمیخوای به ما سر بزنی؟؟؟؟ اه امروز جمعه س... یه حمعه کذائی دیگه... حالم از جمعه ها بهم میخوره.دارم دق میکنم.نگاری تورو مرگ فرهاد، اگه دوسم داری دیگه گریه نکن باشه؟ تورو حون هر کسی که دوس داری گریه نکن... نگار دیگه هیچی ازت نمیخوام فقط تو گریه نکن و اینهمه ناراحت نباش نگار توروخدا پس فردا میشه یکسال.آخه مگه تو یکسال پیش اینجوری بودی که الان فقط شده کارت گریه و زاری... نگاری توروخدا دیگه گریه نکن...

نگاری آروم باش، باشه؟ نگاری آروم باش، باشه؟؟؟؟ نگاری توروخدا.... نگاری ببین... تو چشمام نگاه کن دیشب تو چشمام نگاه کردی؟؟؟؟،چی دیدی؟؟؟؟ جون مامانی راستشو بگو... چشما هیچوقت دروغ نمیگن، هیچوقت... هیچوقت.... هیچوقت....

توروخدا نگاری...

دوست دارم.

عاشقتم.

میمیرم برات.

میپرستمت.

دیووووووونتم.

نگااااااارییییییی جوووووووونم خییییلیییی دووووسسسست داااارم٪

جمعه دوازدهم تیر ۱۳۸۸ |

 

من از سایه های شب بی رفیقی   من از نارفیقانه بودن میترسم

سلام نگاری جووووونم. صبحت بخیر باشه عزیزم.خوبی قربونت برم الهی؟ بهتری؟ دیگه که گریه نکردی خانوم گلم  ها؟؟؟؟ الهی من قربونت بشم نگار. نگاری عاشقتم. نمیدونم چی شد که بتز تمامه کارا به سمت ناراحت کردن تو پیش رفت... نمیدوم چرا میخوان با خراب نشون دادن چهره من پیشه تو تورو از من زده کنن؟؟؟؟ واسه خودمم تبدیل شده به یه علامت سئوال بزرگ، خیلی بزرگ... اون اوایل عادی بنظر میومد و از کنارش رد میشدم که خوب دیگه خانوادشن و نگرانشن و دلیلی نداره زودی موافقت کنن و لی الان که یک سال گذشته و بعد از اینهمه بالا و بلندی که تو این جریان پیش اومد و مارو خیلی بهم نزدیگتر کرد واسم خیلی سخت و سنگینه... از دیشب تا الان یه دقیقه پلک رو هم نذاشتم مگه میشه خوابید مگه میشه راحت و خوب بود.نگاری من تورو با تمومه این حرفا دوس دارم و اسمه تو همیشه سر زبونمه. نگاری به تمامه مقدسات اگه من به تو دروغ بگم؛ نمیگم حتی اونجوری که مد نظر دائیه... نگاری من بچه پیغمبر نیستم ولی عین بچه پیغمبر زندگی کردم تو این یه ساله و چنان به تعهدم پایبند بودم که خودم تو کفش موندم. باشه نگاری روزبه و هر کسی که مد نظر دائیه بفرستین بیاد و آمارمو بگیره... نگاری تا صبح انقدر گریه کردم همونجوری که تو نفرین کردی و خواستی. نگاری میدونی از چی دارم میسوزم از اینکه اینا میدونن هیچی نیستش و دارن تورو با این حرفا اذیت میکردن.اگه همچین چیزی بود که من اینهمه مدت اینجوری با چنگ و دندون با شنیدن این همه حرف پای تعهدم عمل نمیکردم و کم میاوردم. این حرفا منو محکم تر کرد فقط واسه اینکه بهت ثابت کنم این حرفا درست نیست و خیلی نامردیه که اینجوری میگن... آخ نگار اینا میدونن من چقدر تورو دوست دارم،نگاری خوبی؟ نگاری اگه تو خوب نباشی من میمیرمااااا، اونوقت مردنم میفته گردن تو که تو نفرینم کردی ... دیگه اونوقت کسی به این حرفای قبل اهمیتی نمیده که چی بود و چی شد... بیشرف کولی.... دوست دارم.

نگاری کمی چشمامو میمالی؟؟؟؟ درد میکنن. آخه آخه خیلی گریه کردم . تو تمامه حرفات فقط اونجائی که نوشتی خیلی بدبختی خیلی افتضاح ناراحتم کرد.من باعث همه این حرفا و برنامه ها شدم ولی من هیچ گناهی نداشتم ولی بازم ببخشید.شاید اگه من نبودم اینجوری نمیشد و تو اینهمه اذیت نمیشدی... دارم اهنگ love_story رو گوش میکنم از دیشب همش همین. هد ست تو گوشمه و صداش بلنده...

نکاری وقتی دراز میکشم رو تختم و شعرت رو میخونم تمامه کارائی که رو که احتمال میدم انجامش بدی رو تجسم میکنم... تو اونوقت به من میگی من که اونشب گریه میکردم تو به من فکر میکردی؟؟؟؟ حرفای اطرافیان هر چقدرم که سخت باشه واسم قابل تحمله ولی واسه تو نگاری نه... تو که اینجوری میگی  من خیلی خیلی خیلی خیلی.... نگار تو بگو من چیکار کنم که مطمئن بشین.

دلم تنگه دلم تنگه...دلم داره میترکه.دارم همش به تو فکر میکنم همش دارم به تو فکر میکنم ثانیه به ثانیه.. من با این درد تازه و با این حرفا کنار میام ولی با ناراحتی تو نههههههههههههه.... نمیتونم نمیتونم نگاری توروخدا مواظب

نگاری آغوشت رو باز کن و منو محکم بلغ کن. دیشب دیدی نخبه ت چه حالی داشت. تا صبح همش گریه میکردم.نگاری نخبه ت تو عاشقی رتبه ش یکه. تو دوس داشتن رتبه ش یکه. مهندست همه جوره بهت احتیاج داره.به اعتماد تو به اطمینان تو ... نگاری بخدا من اینجا هیچ غلطی که اونا میکن رو نکردم آخه.. چه جوری بگم. آخ آخ آخ نگار اینجاشم خیلی اشکمو درآورد، اینجاش که من بجز تو این حرفارو به بقیه هم بگم... یعنی چی وااااایییییییی.فکر کن... نه فکر نکن.منو دیووووونه کرد وای به حال تو. یعنی منی که اینهمه دم از احساس واسه یکی، عشق واسه یکی و تعهد و این چیزا میگم عین یه هرزه تا هر کی از راه میرسه اینارو بهش میگم!!!!!!!! من اینجوری نیستم نگار تو که بهتر از هر کسی میدونی. بخدا تو کف این حرف موندم....

با کوچه آوازه رفتن نیست   فانوسه رفاقت روشن نیست

نترس از هجومه حضورم   چیزی جز تنهائی با من نیست

وقتی تو نباشی من به من ؛مشکوکم    به هر گل به هر سایه روشن؛ مشکوکم  

مشکوکم به اشک کبوتر، مشکوکم   مشکوکم به خوابه خاکستر ؛مشکوکم

بیتابه کابوس و به رویا مشکوکم     به شعله به پروانه، حتی مشکوکم

باز امشب فانوسی روشن نیست   با سوگ این شب یک، شیون نیست

از کوکب تا کوکب، خاموشی     شب هست و شوق شب ،کشتن نیست

ترسم نیست از دیوار از بن بست از سایه     تاریکه تاریکم؛ من از من میترسم

چرا دل ببندم به شب کوچه گردی     که از این سکوت سترون میترسم

من از سایه های شب بی رفیقی   من از نارفیقانه بودن میترسم

مشکوکم به اشک کبوتر مشکوکم  مشکوکم به خوابه خاکستر ؛مشکوکم

با کوچه آوازه رفتن نیست   فانوسه رفاقت روشن نیست

نترس از هجومه حضورم   چیزی جز تنهائی با من نیست

شب هست و شوق شب کشتن نیست

الهی قربونت برم. تو اون هریر ویری گریه و ... یاده قد موهات افتاده بودم. الهی فداشون بشم من، الهی قربونشون بشم من.نگار یه تمامه مقدسات من عاشقم اونم عاشق تو، من میمیرم اونم برای تو..... نگار بخدا من دوست دارم... الهی فدای اون قد و هیکلت بشم من. همه تو کفه اون قد و هیکل موندن... همه میبینی من چقدر خوشبختم.... وای روشنک چه عذابی کشیده. فدات بشم من.ولی یادت باشه به من نگفتی جشن گرفتین و عکس انداختین... چرا؟؟؟؟

این آهنگ جدید محمد اصفهانی رو شنیدی؟؟؟؟

چه آرام در خود شکستم   چه دلتنگ تنها نشستم

نشستم به هوای تو من   با تو آرام پس از این بخدا

گریه نکن دله بیتاب از بی خبری  شکوه نکن تن رنجور از دربه دری

با من و دل ؛تو بگو چه گذشت     با دله زار و شکسته یِ من

پر بکشم به هوای تو تا کی برسد تنه خسته یِ من

چه سازد دلتنگ دیدار      چه گوید با عکس دیوار

نشیند به هوای تو دل   تا که باز آئی گل گمشده ام

گریه نکن دله بیتاب از بی خبری   شکوه نکن تن رنجور از دربه دری

گریه نکن دله بیتاب از بی خبری   شکوه نکن تن رنجور از دربه دری

ای واااااییییییی..... چه آرام...

نگار ببخشید... بابت همه حرفائی که بخاطر من بهت زدن... ببخشید. حواله حرفا و تهمتها هم بخدا...

خوب باش.... مواظب نینیمونم باش. 

 بهت میگم دیشب چیکار کردم... چه جوری ترکوندم...

نگاری دوست دارم...

عاشقتم.

میپرستمت.

دیووووووونتم.

نگاااااااارییییییی جووووووونم خییییلیییی دووووسسسست داااارم٪

http://www.cobrasoverthetundra.com/images/willow%20god%20mother%20lg.jpg

جمعه دوازدهم تیر ۱۳۸۸ |

 

نگاااارییییی جوووووونم خیییییییلییییییی دووووسسسست داااارم٪

سلام نگاری . خوبی قربونت برم الهی. نگار توروخدا خوب باش، باشه؟نگاری بخدا انقده گریه کردم  که دیگه محمود همه رو از نت کرده بیرون و لامپارم خاموش کرده و خودشم اونطرف نشسته و داره گریه میکنه. حرفاتو 100 دفعه خوندم... نگار خدا منو فقط بکشه.آره من نفهمم.من نمیفهممت.من خیلی خودخواهم.من خیلی نفهمم. نگار بخدا وقتی میگی خوب نیستی و داری گریه میکنی منفجر میشم.سردرد میگیرم و بالشمو گاز میزنم تا صدام پائین نره.نگاری بخدا بجون هر کسی که تو بگی هر قسمی که تو بگی میخورم که من نه بهت نامردی کردم نه از اعتمادت سواستفاده کردم. یه جریانی هست که تو ازش خبر نداری.نوشتم ولی پاکش کردم.نمیدونم خوندیش یا نه ولی خدا کنه نخونده باشیش. دائی بهرام نمیدونم چرا اینجوری میکنه البته میدونما ولی مطمئن نیستم. ........................... ...................نگار وقتی میبینم حال نداری وقتی میبینم غصه داری وقتی میبینم حالت خوب نیست، وقتی میگی بد بختی واااااییییییی نگار میمیرم و زنده میشم، نگاری 100000 بار آرزوی مرگ میکنم. بعضی مواقع انقدر خراب میشم که میگم کاش به اون جریان یک ماهه پیش عمل میکردم و نمیذاشتم انقدر اذیت بشی ولی آخه من دوست دارم نگاری. نگاری بخدا به جون مامان من عاشقتم.نگاری بخدا به اون مکه به اون امام رضا به اون حضرت ابوالفضل دوست دارم و عاشقتم و بهت نه خیانت کردم نه هر چیزی که پشت سرم میکن.نگاری من سر قولام موندم از شیرموز و ایستک بگیر تا .... کاش بودی و میدی چه جوری دارم زار میزنم. دارم آتیش میگیرم نگار آخه من هیچکدوم از اون کارائی رو که میگن رو نکردم.اگه میکردم خیالی نبود و راخت از کنارش میگذشتم ولی الان آتیش گرفتم و دارم میسوزم نه بخاطر خودم.خدا شاهده فقط بخاطر اینکه تورو با این حرفا دارن داغون میکنن. اگه من به حرفاشون گوش کنم دیگه کاری باهات ندارن؟ یعنی اگه اونا هر چی بگن من گوش کنم اونا تورو راحت میذارن؟؟؟؟؟ نگاری به دائی بگو اگه تو عکسای منو به دیوار میزنی من بد بخت نه اینکه ازت عکسی ندارم شعرای حمید رو + اسمت به درو دیوار اتاقم زدم.اگه تو چند تا عکس زدی من اینجا کلی شعر دارم با کلی احساس که روی دیوار روی سقف تا صبح خود نمائی میکنن.... وای نگار نمیتونم بنویسم. چه شب جمعه ای شد... نگاری قول تا صبح همینجوری که دارم گریه میکنم بترکونم...قول ...نگار بخدا انقدر حرف تو دلم هست که بنویسم ولی چشام کیبورد رو نمیبینه

دلم برا عزیزم تنگ شده
.
.
فدای تو رویا بوسیدنت
فدای صبر و طاقتت
فدای بی حوصلگیت
فدای مخمل صدات
فدای عطر خندهات
فدای طعم موندنت
فدای روز دیدنت
فدای اخم ابروات
فدای هر چی تو بگی
فدای فدای تو گفتنات
فدای عکسات که دارم همیشه روی قلبم
دنیا بهونس عزیزم
فدای اسمت و خودت
.
.

دوست دارم

عاشقتم

میمیرم برات

میپرستمت

خدا کنه آرزوت برآورده بشه...

نگاااارییییی جوووووونم خیییییییلییییییی دووووسسسست داااارم٪

پنجشنبه یازدهم تیر ۱۳۸۸ |

 

الهی فدات بشم عشق من

سلام نگاری جوووووونم. الهی من برات بمیرم... نگاری یه عالمه نوشته بودم ولی پاکش کردم...

من هیچوقت بهت دروغ نگفتم....

من به هیچکس بجز تو اون حرفارو نزدم...

من هیچ وقت بهت نامردی نکردم...

من هیچوقت از اعتمادت سو استفاده نکردم

حالم خیلی بده نگار...حالم خیلی بده نگار.... خیلی بد...

حالم افتضاح شد نگار... خدا کنه دعات در حقم مستجاب بشه. نگار دیگه طاقت ندارم دیگه از این همه حرفای نامربوطی که بهم میزنن و بارم میکنن خسته شدم. من هیچ کاری نکرده بودم که مستحق اینهمه حرف باشم... من مگه چیکار کرده بودم که اینجوری با من برخورد کردین. گناه من بقول نازی این بود که از جنس شما نبودم.بابام شهرک ساز نبود... هر شب مهمونی نبودم...تعطیلات آخر هفته خارج از کشور نبودم. اگه شما سالی یه بار پاسپورتتون رو عوض میکردین ما دو سه سال یه بار عوض میکردیم.

نگار دیگه حال زندگی کردن ندارم. تو باعث شدی که من به زندگی برگردم و عاشقونه دوست داشته

باشم.

نگار لعنت به همه اون نامردائی که اینهمه بارم کردن اونم خیلی بی معرفتانه بارم کردن...

الان دیدم نوشتی چقدر نوشتی... الهی فدات بشم که تکی و لنگه نداری. دائی راست میگه تو فرشته ای.تو ماهی. الهی قربونت برم منو الهی فدات بشم من. نگاری من کی تو ذوقت زدم و تو سرت زدم؟؟؟؟ خیلی بی معرفتی.... من مگه چی گفتم. الهی فدات بشم من. خدا ازش نگذره هر کی تورو اذیت میکنه که اولیش منم. خدا بکشتش که اولیش من باشم. نگار من هیچوقت به تو بد قولی نکردمو نمیکنم. الهی من برات بمیرم. تیکه بردای؟ یعنی انقدر وضعش بده؟؟؟؟؟ ...........دیگه طاقت ندارم. نگار دیوووونم نکن. نگاری ایشالله بمیرم و خیالت رو راحت کنم. تو فکر میکنی وقتی میگی داری گریه میکنی، من اینجا راحت زتدگیمو میکنم. خدا ازت نگذره که اینجوری فکر میکنی. اگه من نامرد و بی معرفت بودم تا صبح بیدار نمیموندم و زار نمیزدم. تو به من میگی اطمینان داری اعتماد داری ولی اینجوری؟؟؟؟؟ وای خدایا باید چه جوری ثابت کنم....

الهی فدای اون موهات بشم.

نگاری الهی من فدای اون ناز و عشوه هات برم که حسام رو هم از زندگی انداخته...

من که قابل نبودم بخوام ازت عکسی ببینم... همیشه همه رو بقیه دیدن....

فدای اون پیراهن ابی فیروزهای کوتاهت بشم من.فدای اون شرتو سوتین شیشه ایت بش من. میشه

دست بزنم یا هنوز تحریمم و باید نگاه کنم...

 من به تو بدقولی نکردم..

تا تو خوب بشی و نشی همون نگار من زندگیمو تعطیل میکنم.کرکرمو میکشم پائین و دهنی از خودم سرویس میکنم تا خودت بگی فرهاد بس کن. خالا اگه جرات داری یه روز ننویس اونوقت بهت نشون میدم امتحانشم مجانیه. میتونی امتحان کنی... باید خوب بشی نگار.باید همون نگار شیطون بیشرف کولی لوس بشی.نگار یا میشی همون نگار یا من میدونم و خودم، فهمیدی؟؟؟؟؟؟

وای نگار کاش میدونستی چقدر دوست دارم...

کاش میدونستی وقتی یه روز ازت خبری نمیشه چه حالی دارم و تا صبح چی میکشم....

دائی بهرام اصلاً فکر نمیکردم که بخوای با من اینجوری کنی.....

نگار من تحمل گریه هاتو ندارم تورو خدا بس کن. من خودم انقدر گریه کردم که چشمام پف کردن. از نگاه دیگرون خجالت نمیکشم ولی توروخدا بس کن... نگاری توروخدا بس کن از تو خجالت میکشم...

آره عزیزم تو خیلی گناه داری.تورو کدوم آدم ... اینهمه اذیت کرده...خدا خودش جای حق نشسته...

نگار امشب میشه فقط بلغت کنم؟؟؟؟؟ فقط بذار صورتمو بشورم و پاک کنم تا لباسات و بدنت خیس

اشک نشه...

نگار حالم خوب نیست. بخدا دیگه چشام کیبورد رو نمیبینن.بذار کمی آروم بشم کاملتر مینویسم.

نگاااااریییییی جووووووونم خیییییلیییی دووووسسسسست داااارم٪

پنجشنبه یازدهم تیر ۱۳۸۸ |

 

امروز جیرمو میدی یا.....

سلام نگاری جووووونم. خوبی خانوم گلم. خوبی قربونت برم الهی. حالت چطوره قربونت برم؟ خوبی؟ نگاری کجائی ؟ چیکار میکنی؟ خوبی؟  دلواپسم...دلواپس اینکه نکنه خوب نباشی.. زبونم لال بشه الهی که همچی حرفی زدم... الهی فدات بشم من...الهی قربونت برم من. نگاری توروخدا مواظب خودت باش؛ باشه؟؟؟؟

نگاری جووووونم الهی قربونت برم من، نکنه منو باز تو جیره بندی  کردی و نمینویسی؟؟؟؟آره؟؟؟؟؟؟؟

تازه از حموم اومدم.خیسه خالیم. همونجوری که اومدم بیرون خودمو خشک نکردم و لباسامو پوشیدم اومدم بیرون.حس خشک کردن نبود.... الانم زیره اسپیلیت نشستم و بدنم داره گیز گیز میکنه فکر کنم دارم سرمااَرو میخورم ولی تا تموم نشه بلند نمیشم...

نگاری میخوام بدونی که من عاشقتم و بدون تو نمیتونم....

نگاری من یه چیزی هست میخوام بهت بگم ولی نمیدونم وقتش کیه.. راجع به یه جریانیه که یک ماه پیش اتفاق افتاد... نمیدونم باید چیکار کنم..نمیدونم ...نمیدونم...
نگاری تو واقعاً به من اعتماد و اطمینان نداری؟؟؟؟؟؟؟
نگاری این حرفت دیوووونم کرده.... نگار من با تمامه احساسی که بهت دارم و صادقانه دوست دارم به نظر تو ...اَه هیچی...
نگار دوست دارم...
فیلم درباره الی رو چند روزه که ذارم تبلیغشو میبینم. تلویزیون خیلی کم نگاه میکنم یعنی نه تنها من خیلیای دیگه هم همینطورن.بعد از سکوتی که دربرابر این اتفاقات انجام شد دیگه خیلیا تحریمش کردن و نگاه نمیکنن... شهاب معرکه بازی کرده... هر جا عکسشو میبینم بعشق تو نگاهش میکنم....
آخ نگار ...
خوب باش... نگاری هر روز بهتر از دیروز یادت نره...
بسیج دانشجوئی به دادستان کشور نامه نوشته و خواسته میر حسین به جرم معاونت تو اتفاقای اخیر محاکمه بشه. یزدی وزیر سابق قوه قضائیه و عضو شورای نگهبان دیروز گفت که موسوی از الان واسه انتخابات دوره بعد رد صلاحیت شد....
چقدر دوران بدی رو داریم سپری میکنیم...
میرم خونه یعنی همون آپارتمان...
بازم برمیگردم...
امروز جیرمو میدی یا.....
دوست دارم.
عاشقتم.
میمیرم برات.
میپرستمت.
دیووووونتم.
نگااااااااارییییییییی جوووووووونم خییییلیییی دووووسسسست داااارم٪

پنجشنبه یازدهم تیر ۱۳۸۸ |

 

15 شب جمعه....


ادامه مطلب

پنجشنبه یازدهم تیر ۱۳۸۸ |

 

نگاری؟؟؟؟

سلام نگاری جوووووونم. خوبی قربونت برم الهی. حالت چطوره؟ خوبی؟ الهی قربونت برم من. چه خبر؟ چیکار میکنی؟ خوبی؟ فدای تو بشم من. خوبی عزیزترینم.

نگاری جووووونم میخوام یه کاری کنم دوس دارم به تو هم بگم،راستشو بخوای میخوام شنبه شب برم مشهد. 14 صبح اونجا باشم از اونجا برم کیش و برگردم.میخوام همون برنامه ای که سال قبل واسم اتفاق افتاد رو مو به مو اجرا کنم... مشهد واسه زیارت و فرودگاه کیش هم واسه اینکه برم همونجائی که تو به من زنگ زدی... نگو نه باشههههه؟؟؟؟؟ توروخدا نگار واسم مهمه که اونجا باشم. زنگ زدم بلیط رزرو کردم و هتلم رزرو کردم.  ببین نظر تو واسم خیلی مهمه. اگه بگی نه درسته که واسم خیلی سخته ولی قبول میکنم ولی خودم فوق العاده دوس دارم که برم...

هنوزم نیومدی بنویسی؟؟؟؟؟

هنوزم ناراحتی؟؟؟؟؟

امیدورام سومین اتفاق ایرباس واسه من بیفته.

 از خجالتم نمیتونم بنویسم...

توروخدا مواظب خودت باش....

دوست دارم.

عاشقتم.

میمیرم برات.

میپرستمت.

دیووووونتم.

نگااااااریییییی جوووووونم خییییلیییی دووووسسسست داااارم%

پنجشنبه یازدهم تیر ۱۳۸۸ |

 

خیلی ازت خجالت میکشم....

سلام نگاری جوووونم. خوبی خانومم؟ خوبی قربونت برم الهی؟ حالت خوبه؟ عاشقتم عشق من.

هنوز خوابی یا اینکه بیدار شدی؟؟؟؟؟

الهی قربونت برم من، نمیدونم بگم خدا کنه خواب باشی یا اینکه چیزه دیگه!!!!

هوا خیلی گرمه....  اونجا که دیگه باید بترکون باشه... مواظب خودت باش، باشه؟؟؟؟

فدات بشم پرنسس،چی پوشیدی؟؟؟؟موهات رو چه مدلی بستی؟؟؟؟ یادته بهم گفتی که: بهت قول میدم هر روز یه مدل  خوشگل ببندم.... خدا کنه تو گرمای اونجا این موهای بلند اذیتت نکنه .... میبینی توروخدا بازم بخاطر من داری اذیت میشی... یعضی وقتها میشینم فکر میکنم بجز اذیت و ناراحت کردنت چیزه دیگه پیدا نمیکنم. خیلی خیلی خیلی خیلی شرمندتم نگار که اینهمه بخاطر من اذیت میشی... از خجالت روم نمیشه چیزی بنویسم. آره واقعاً روم نیمشه چیزی بنویسم.خجالت میکشم. الان دو روزه که خیلی بیشتر از قبل خجالت میکشم....

مواظب خودت باش

دوست دارم نگاری. بوووووووس + بلغ محکم از پشت + قایم کردن صورتم تو موهات....

دوست دارم.

عاشقتم.

میمیرم برات.

میپرستمت.

دیوووووونتم.

چاکرخاتیم بیشرک.

نگااااااارییییییی جووووووووووونم خییییلیییی دووووسسسست داااارم٪

 

پنجشنبه یازدهم تیر ۱۳۸۸ |

 

تو جونمی تو عشقمی قشنگترین بهانه ای،،،،برای زنده بودنم توبهترین نشونه ای

سلام نگاری جوووووونم. خوبی قربونت برم الهی. فدات بشم پرنسس. صبحت بخیر عزیزترینم.

خوابی هنوز؟؟؟؟ امیدورام خوبه خوبه خوبه خوب باشی و خوبه خوبه خوبه خوبم خوابیده باشی.

الهی قربونت برم نگاری جوووووونم. میپرستمت.فدای خانوم گلم بشم من که یه دونه س.دوست دارم

خوبی عشق من؟ الهی فدات بشم پرنسس.تا هر وقت که دوس داری بگیر بخواب. اصلاً از تخت پائین نیا هر چی هم که لازم داری به من بگو خودم برات میارم. نگاری دو شبه تا صبح بالا سرت وایمیسم اونم دست به سینه تا صبح که یه وقت اگه چیزی لازم داشتی بگی واست بیارم ولی اصلاً چیزی نگفتی......

نگاری جووووونم خوبی؟ معده ت بهتره؟ نگرانم که یه وقت با این حالی که داشتی یا شایدم هنوزم داشته باشی زبونم لال بدتر نشه.... نگار توروخدا مواظب خودت باشی آآآآ. دلواپسم...

دیشبم مثل پریشب تا صبح حتی یه دقیقه هم پلک رو هم نذاشتم... تا ۳ پشت بام بودم و بعدش اومدم پائین جلو در تراس نشستم.من از وقتی اومدم اینجا خیلی کم پیش میاد برم پشت بام مخصوصاً شبها آخه این کمپرسور اسپیلیتها خیلی هوارو بد میکنن و نمیشه بالا بود، بعدشم این ساختمانهای اطراف نه اینکه همه یه مدلن و بهم راه دارن اکثراً میان بالا میشینن و شلوغ پلوغ میشه و راحت نیستم، از یه طرفم میخوان به هوای فضولی هم که شده با من سلام و علیک کنن و ببینن من چیکار میکنم  واسه همین زیاد بالا نمیرم...

نگاری من همیشه همه لامپ هارو خاموش میکنم بجز نور مخفی یه سمت از پذیرائی که یه نور ملایمی داره و بعد میشینم... همونجوری که تو دوس داری میشینم...بعد به آسمون نگاه میکنم... دیشبم به حرفت گوش کردم البته به دستورت گوش کردم و وقتی به ماه نگاه کردم زار زدم عین پریشب..... آره عزیزم چشمام قرمز شدن... حقشونه باید کور بشن... چشمامو یادته نگاری... تا وقتی که دستور دادی که بخاطر دوری از همدیگه گریه نکنیم  من تو دلم گریه میکردم...... نگاری توروخدا خوبی؟؟؟؟

دائی خوبن؟ رهای عزیزم چطوره؟ نگاری با کی میاد ایران؟ تو هم میای؟ کی میاد؟

امروز ۵ شنبه س... نمیدونم چه حالی داری؟ اصلاً حق اینکه بهت نزدیک بشم رو دارم یا نه؟؟؟؟

نگاری اگه اینهمه ازم ناراحتی امیدوارم دعاهات مستجاب بشه از صمیم قلب...

طاقتشو ندارم که ناراحت ببینمت.نمیتونم تحمل کنم. من چرا همش گند میزنم خودمم نمیدونم،نمیدونم

ولی بخدا ....

مهوشیم خوبه نگاری؟؟؟؟ دختر ناز و وپول و سفید و خوردنی من.قببونش بشم الهی. میمیای خوشمل موشملم که فداشون بشم من. بهترین مدل استاندارد توی دنیا. بخورمتون.تو دستام بچلونمتون.

نگاری یادته به من گفتی مدیونی به دوس داشتنم شک کنی... منم همین جمله رو تکرار کردم. من عاشقونه دوست دارم و عاشقتم ولی تو به من گفتی.....

نگاری دوست دارم...

عاشقتم عشق من...

میپرستمت پرنسس رویائی من.

دیووووونتم خانوم گلم.

نگاااااارییییی جوووووونم خییییلیییی دووووسسسست داااارم٪

In your presence , my love

every hardship and joy life has to show me

are like tales told to a child before sleep

The reality of life,

Is your fingertips caressing my hair

and the holy songs repeating in your chest

life

is continuous, repeating and delicate

like love , feelings and wishes

اردیبهشت: هم اكنون زمان كار كردن و سر و سامان گرفتن از نظر كاری است، اما زمانی را هم باید به تفریح كردن اختصاص بدهید. سیاره بهرام در پنجمین خانه نشانه شما كه خانه تفریح و بازی است قرار دارد. اگرچه شما باید با احتیاط كامل برنامه‌های خود را سازماندهی كنید، ولی این نوع مدیریت برنامه فقط زمانی حاصل می‌شود كه شما به تفریح و بازی نیز پرداخته باشید. از احساسات معمولی خود استفاده كنید، خواهید دید كه هرچیزی امكان پذیر می‌شود.

پنجشنبه یازدهم تیر ۱۳۸۸ |

 

کسی که باورت داره ، همیشه یک قدم جلوتر از کسیه که دوستت داره .من گزینه D(همه موارد فوق)

بهاربيست                   www.bahar20.sub.ir

سلام نگاری جوووووونم. خوبی خانوم گلم،خوبی قربونت برم الهی. حالت چطوره؟ خوبی؟

نگاری جووووونم بهتری؟ الهی قربونت برم من که اینهمه ملوسی عروسک من.دوست دارم.

قربونت برم من که همیشه تحت هر شرایطی بخودت میرسی. دمت گرم نگار برزگر. شما تاج سری....

همش خدا خدا میکردم که زود برسم و بیام نت. فکر کردم تا الان اومدی و نوشتی ولی مثل اینکه هنوز نیومدی... نگاری چرا اینترنت رو جیره بندی کردی؟؟؟؟ راستشو بخوای اولین بار بود این اصطلاح رو شنیده بودم که واسه نت بکار ببرن.از اونجا که تو یه دونه ای و لنگه نداری خوب بایدم جملات آس رو کنی. من همیشه بعد از نت محدودیت شنیده بودم. نگاری توروخدا لااقل سر این جمله ناراحت نشو چون هیچ منظوری نداشتم و مزاح بود.خییییلیییی دووووسسسستت داااارم عزیزم  

نگاری جوووووونم حالت خوبه؟ امروز چطور بود؟ خونه بودی یا رفتی بیرون؟ کار دائی چرات جور نشده؟ الان باید خیلی کلافه باشه نههههه؟؟؟؟ امیدوارم هر چه زودتر کار دائی جور بشه فقط دائی، به یه شرط واسه تو هم جور بشه و اونم این که بازم از دعاهای دیشبی واسم کنی و دعات مستجاب بشه و بعد با خیال راحت برو، باااااااشهههههههههEmbarrassed

اون قیافه رو هم بخودت نگیر. خوب خودت همیشه میگی بین زن و شوهر دعوا میشه. خوب من ناراحت نیستم. تو عین همیشه حرف دلت رو با عصبانیت و ناراحتی که من باعث بوجود آوردنش شدم، زدی. الهی قربونت برم نگارکم؛ عروسکم،ملوسکم، عسلم؛فدات بشم الهی. نگاری خیلی ماهی.وای فکر کن چشم تو چشم من باشی و اینارو بهم بگی و هر چی از دهنت درمیاد.اون رگ کولی بازیت بگیره و همینجوری ردیف کنی پشت سره هم و رگباری بگی بگی بگی بگی، نگار من دست بزن ندارم، اصلاً بشکنه الهی اون دستی که میخواد رو نگاریم بلند بشه، آدم درست و حسابی مگه رو همچین گل نایابی دست بلند میکنه، الهی فدات بشم من؛ من بعد از گفتن حرفات آروم بلغت میکنم و میبوسمت.میدونم که خانوم گلم چقدر حساسه و بعد از اینکه ناراحتیش کم شد بازم نمیاد سمته من، بعد من خودم میرم بلغش میکنم و میبوسمش... میبوسمش میبوسمش میبوسمش میبوسمش انقدری که دستشو از پشت دور کمرم حلقه کنه... آخه آخه تا وقتی اینکارو نکنه یعنی که برو گورتُ گم کن که اصلاً حوصلتو ندارم... عین دیشب؛ عین امروز؛ولی من دست از بوسیدن برنمیدارم تا وقتی که دستاتو حلقه کنی مگه اینکه حیلی وضعم خراب باشه که اینکارو نکنی...

نگاری خدا کنه ناراحت نباشی... خوب باش نگاری باشه!!!!!

همش فکر میکردم که اومدی....

این دفعه دومیه که قول دادی بنویسی اونم کلی ولی ننوشتی... عیبی نداره عزیزم شاید نشده که بنویسی. نگاری حرفای دیشبت از ته دل بود؟؟؟؟ خدا کنه از ته دل باشه نه همشاااا فقط اون قسمت آخرش... آخه آخه وقتی از ته دل نفرینم میکنی زودی میگیره خیلی زود میگیره خیلی خیلی خیلی خیلی زودتر از اون چیزی که فکرشو میکنی... عین شب شام غریبان... خدا کنه عین اون شب گیرائیش بالا باشه....

مهوشیم چطوره؟ الهی قربونش بشم من. فداش بشم من. نگاری توروخدا بگو بهش چی پوشوندی؟ باشه؟؟؟؟ بگی آآآآ... الهی قربونش برم که هر چی میپوشه بدتر از میمیا خیلی بهش میاد. عاشقشونم. دلم واسه اون خط وسطشون تنگ شده... قربونشون بشم من.چقدر دلم هوای اینو کرده که سرمو بذارم رو پات و به آسمون نیگاه کنم و بعد تو از بالا به صورتم نگاه کنی و من ماه رو تو صورتت ببینم... ستاره هارو تو چشمات ببینم.... دست کنی تو موهامو و بازیشون بدی و .... خوب بخوابی عشق من

دوست دارم.

عاشقتم.

میمیرم برات.

میپرستمت.

دیووووونتم.

چاکرخاتیم بیشرک.

نگااااااریییییی جوووووونم خییییلیییی دووووسسسست داااارم٪

یکی بود یکی نبود ,اونی که بود تو بودی و اونی که نبود من بودم!

یکی داشت و یکی نداشت ,اونی که داشت تو بودی و اونی که تو رو نداشت من بودم!

یکی خواست و یکی نخواست ,اونی که خواست تو بودی اونی که بی تو بودن رو نخواست من بودم!

یکی آورد و یکی نیاورد ,اونی که آورد تو بودی اونی که جز تو به هیچ کس ایمان نیاورد من بودم!

یکی برد و یکی باخت ,اونی که برد تو بودی اونی که دل به تو باخت من بودم!

یکی گفت و یکی نگفت ,اونی که گفت تو بودی اونی که "دوست دارم "رو به هیچ کس جز

تو نگفت من بودم!

یکی ماند و یکی نماند,اونی که ماند تو بودی اونی که بدون تو نماند من بودم!

چهارشنبه دهم تیر ۱۳۸۸ |

 

نفرینت چه زود داره اثر میکنه:-)

سلام نگاری جوووووونم. خوبی قربونت برم الهی. حالت خوبه؟ بهتری عزیزترینم؟

الهی فدات بشم من که اینهمه ناراحتت میکنم. بمیرم واست الهی. دورت بگردم پرنسسم.

نگاری توروخدا مواظب خودت باش. اگه تو بخواد چیزیت بشه من میمیرما.

خوبی نگاری؟ چیکار میکنی؟ رفتی شرکت یا ......

معده ت چطوره؟ اگه میشه در رابطه با معده ت یه چیزی بگو توروخدا.انقدر پرسیدم و جواب ندادی

دیگه عقده ای شدم.نگاری عصبانیت و استرس واست خوب نیستاااااااا همینطور واسه توراهیت.

نگاری هوا خیلی گرمه.... خدا کنه اذیت نشی.

پرنسس خوشگل و یکی یه دونه ی من، میمیرم برات.دلم واسه موهات و بلغت تنگ شده... از پشت

بلغت کنم و موهاتو بو کنم... اووووووووووف. خدایا شکرت.

نگاری جوووووونم من میرم جائی تا ساعت ۹/۳۰ یا ۱۰ برمیگردم.

 

شوخی کردم.

دوست دارم.

عاشقتم.

میپرستمت.

دیوووووووونتم.

نگااااااریییییی جووووووونم خییییییلییییییی دووووسسسست داااارم٪

چهارشنبه دهم تیر ۱۳۸۸ |

 

ازت ميترسم...

سلام نگاری جووووونم. خوبی خانوم گلم/خوبی قربونت برم الهی.

خسته نباشی عسلم.

حالت بهتر شده؟

هوا خیلی گرمه نگاری خیلی افتضاحه...

تهران شده عین پادگان.تمامه خیابون پر از ماموره.

نميدونم اين برنامه تا كي ميخواد ادامه پيدا كنه...

بهتري نگاري؟؟؟؟ الهي فدات شم خوب باش ديگه...

نگاري يادت باشه منو نفرين كردي رفتا اميدوارم بگيره.

تا الان كه خيلي روزه مزخرفي بوده بقيه ش رو نميدونم.هنوز از اينكه ديشب خيلي ناراحت بودي 

ناراحتم و دپرس شدم... خوب باش نگاري؛باشه؟؟؟؟

 همش مينويسم و پاك ميكنم.... خيلي ازت ميترسم

نگاري چي پوشيدي؟؟؟؟؟

معده ت چطوره؟.توروخدا مواظب خودت باش.

مهوشي توپول موپولم چطوره؟ الهي قببونش بشم.بووووس.فداي ميميام بشم من. بووووس.

دوست دارم.

عاشقتم.

ميميرم برات.

ميپرستمت.

نگااااارييييييي جووووووونم خييييليييي دووووسسسست داااارم٪

چهارشنبه دهم تیر ۱۳۸۸ |

 

چون میدونم ناراحتی و دوس داری خفم کنی از ترسم کم مینویسم.

سلام نگاری جوووووونم. خوبی قربونت برم الهی. حالت خوبه  عشق من. الهی فدات بشم نگاری.

حالت خوبه؟ خانوم گلم کجائی؟ الهی من برات بمیرم... میدونم خیلی اذیتت میکنم میدونم....

نگاری آخه چیکار کنم... نمیدونم چرا اینجوری میشه..

نگاری توروخدا مواظب خودت باش...

داره صدای اذان میاد میخواستم برم نماز بخونم ولی قبلش اومدم خدمتتون هم یه عرض ادبی

حضورتون داشته باشم هم حالتون رو بپرسم خانوم برزگر.

خانوم برزگر من عاشقتونم . من نمیتونم بدون شما زندگی کنم. من خیلی به شما علاقه دارم؛

هر کاریم که میخوام انجام بدم نتیجه معکوس روی شما میذاره و عوض خوشحال شدن بیشتر

ناراحتتون میکنه؟شما بگین من چه خاکی تو سرم کنم؟؟؟؟

نگاری خیلی ازم ناراحتی ؟؟؟؟؟؟ نگفته معلومه  ولی آخه مگه من چی گفتم؟؟؟؟

از ترسم کم نوشتم آخه آخه میدونم انقدر عصبانی هستی که ترتیبمو بدی.

نگاری خیلی دوست دارم.بووووس.بووووس از همه جات.

دوست دارم.

عاشقتم.

میمیرم برات.

میپرستمت.

دیووووووونتم.

چاکرخاتم بیشرک.

رها رو ببوس.

مواظب خودت باش.

مواظب نینیمونم باش.

نگاااااااریییییییی جوووووونم خیییییلیییییی دووووسسسست داااارم٪

چهارشنبه دهم تیر ۱۳۸۸ |

 

عشقِ من عاشقتم....

 سلام نگاری جوووووونم خوبی قربونت برم الهی؟ بهتر شدی؟ چه خبر؟ چیکار میکنی؟ الهی فدات بشم خانوم گلم، خوبی؟ الهی فدات شم مهربونم.میمیرم برات نگاری...

کلی نشسم نوشتم ولی نمیدونم چرا همشون رو پاک کردم...

نگاری جوووووونم خوبی؟؟؟؟

خیلی اذیتت کردم آره؟؟؟؟ خیلی شرمنده ام نگاری...خیلی.... الهی من بمیرم و از شرم راحت بشی هم تو هم خیلیای دیگه که خیلی مطمئنن خوشحال میشن...

نگاری ببخشید..بابت همه چیز...خراب کردن روزات؛زندگیت،آیندت...همه چی... بازم دعا کن تا دعاهات در حق من مستجاب بشه...

دو سه ماه پیش آنا به ندا میگفت که ندا اینهمه از مردن حرف نزن بیچاره اونور هیچ خبری نیست، میری اونور تنها میمونی و حوصله ت سر  میره ولی  من دوس دارم دیگه اونجا باشم من دوس دارم حوصلم سر بره من دیگه اینجارو دوس ندارم...

یه چیزائی واست نوشتم که بوقتش میسندم تا بخونی...

توروخدا مواظب خودت باش... نینیمون شنبه شب دو ماهش تموم میشه...مواظب نفسم باش.

دوست دارم.

عاشقتم.

میمیرم برات.

میپرسمت.

نگااااااارییییییی جوووووونم خیییییلیییییی دووووسسسست داااارم%

چهارشنبه دهم تیر ۱۳۸۸ |

 

بی تو بودن کار من نیست،تا دلت نرفته برگرد ...

سلام نگاری جووووونم. حالت خوبه؟ خوبی قربونت برم؟ بهتری؟ دیشب که تابلو بود اصلاً حالت خوب نیست. نمیدوونم چرا؟ شاید واقعاً همش بخاطر نوشته های من بوده!!!!!!

الهی فدات شم، نگار توروخدا مواظب خودت باش.

نگار دیشب تا صبح همش داشتم  حرفاتو دوره میکردم...... امیدوارم این نفرینتم عین نفرینه عاشورات بگیره.

حدس میزنم با دائی بهرام صحبت کردی و دائی هم عین همیشه برخورد کرده و تورو بهم ریخته. البته حدس زدنش با این حالی که داری زیاد سخت نیست.


نگاری من هیچکاری بخاطرت نکردم؛ بغیر از انتظار و تعهدی که بهت داشتم. همش میگی دائی میگه اون بخاطرت چیکارکرده..چیکار میتونستم بکنم؛ تو بگو.تو خودت بذار جای من، نه آدرسی؛ نه شماره ای؛ نه آشنائی. تو بگو باید چیکار میکردم. تنها کارم شده خریدن کادو و جمع کردن برات تا روزی که دیدمت  تقدیمت کنم. اگه غیر از اینه بگو خوب.. من بلد نیستم تو یادم بده.من تو عید انقدر این دوست استاد ساربان رو بالاو پائین بردم که دیگه بیحال شده بود و دراز کش شده بود کف زمین. من کجا باید تو اون شهر دنبالت میگشتم. من اینجا که بودی باید کجا میومدم دنبالت تا بهت نشون بدم چه حسی بهت دارم.هر روز که میام و مینویسم بقول تو یه سری جمله های تکراری سلام نگاری جوووونم حالت چطوره قربونت برم الهی الهی فدات شم .. واست مینویسم ولی تو نمیدونی که هر روزی که اینارو مینویسم با یه حالی مینویسم که بیا و ببین. شاید از نظر تو تکراری باشن ولی واسه من نههههههه. واسه من هر روزش تازگی داره و بهش عشق میورزم. همش میگی تو بخاطر من چیکار کردی تو بخاطر من چیکار کردی. میدونم تو بخاطر من خیلی کارا کردی.میدونم تو بخاطر من تو رویِ خیلیا وایسادی. میدونم تو بخاطر من خیلی موقعیتهارو از دست دادی... میدونم..همشو میدونم. ولی نگاری دائی فکر نکنه که من اینجا دارم خوش میگذرونم و از روی بیکاری میام و چند خط مینویسم و خواهر زادشو بهم میریزم و میرم.فکر نکنن که منم تو کانون گرم خانواده دارم خوش میگذرونم.فکر نکن که من روزی 10 تا مهمونی میرم و خوش میگذرونم... اونا چه میدونن من اینجا چیکار میکنم. اونا چه میدونن من اینجا.... اونا حتی واسه یه بار نخواستن منو ببینن..... اگه فکر میکنین که من دارم اینجا خوش میگذرونم خیلی بی انصافین ...نمیدونم چرا قسمت ما اینجوری شده. وتی میای با این حالت مینویسی آتیش میگیرم.تو لحظه 100000بار آرزوی مردن میکنم که چرا من باعث میشم که تو ناراحت بشی.اگه نگم دوست دارم و عاشقتم میترکم نگار.نخواه که اینارو نگم. نگار میدونم که داری خیلی اذیت میشی واقعاً دیگه تحمل ندارم که بخوای بیشتر از این اذیت بشی.نگار باور کن دارم دق میکنم.وقتی این حالت رو میبینم  از خودم بدم میاد.تا ساعت 4 بیرون داشتم قدم میزدم.باورت نمیشه اصلاً نمیدونستم کجا هستم... تا ساعت 7 اونجوری که دوس داری نشسته بودمو داشتم به دیشب و دیشبهائی که من باعث اذیتت شدم فکر میکردم.... نگاری داره یکسال میشه... میدونی چند ماهه صداتو نشنیدم.... 

داداش امشب مهمون داریم.عمواینادیشب اومدن ایران و واسه همین مامان مهمونی گرفته.میای دیگه... بعد میشینم فکر میکنم که الان نگار تنهاست یا کسی پیششه؟ احتمالاً خونه س.خدا کنه بیرون باشه و بهش خوش بگذره... خدا کنه اطرافش شلوغ باشه و بگه و بخنده... یا نهههههه اون تنها خونه س و من پاشم برم مهمونی؛ امکان نداره... نگار تو اون گرما نمیتونه جائی بره من پاشم برم فلان جا... نه نگار شاید نتونه اینکارو کنه و اونوقت من اینکارو کنم عمراً...... شاید تو همه اینکارارو کنی، شاید، ولی من بعد از رفتنت هیچکدومه اینکارارو نکردم....

نمیدونم چرا دائی اینهمه از من بدش میاد... از صمیم قلب آرزو میکنم نازی بخاطر اون دروغهائی که به دائی گفته تقاصشو پس بده. بمیرمم حلالش نمیکنم.بمیرمم نمیبخمش.حتی اگه منو بفرستن تو پارکینگ جهنم بازم نمیبخشمش.

دائی مگه از من چی دیده که اینهمه با من مخالفه.... دائی بهرام بزرگوار،مگه من چیکار کردم؟؟؟؟؟؟ نگار من چیکار کردم که دائی با من اینجوریه؟؟؟؟؟؟ دائی مگه من چیکار کردم.... چیکار کردم، ها؟؟؟؟؟ دائی یکساله هلند و دبی واسه من یکی شده، نگاری اینجا که هستی هم نمیتونم ببینمت اونجا که بری هم همینطور.میبینی چقدر بدبختم.......

نگاری وقتی با این حال میبینمت  از زندگی سیر تر میشم... کاش زودی اون چیزی که میخوای بشه و دعاهات به امید خدا مستجاب بشه و تموم بشه...خیلی خسته ام... تو بازم اونجا چند نفرو داری که پیشتن حتی اگه بخوای بگی به ظاهر ولی.... فکر کن...بگذریم...

فردا میخوام برم سفارت.... میدونم شاید بعدش بگیرنم ولی واسم مهم نیست.دیگه اینجا هیچ چیزی ندارم که بخوام ناراحت و نگرانش باشم.همش به درک.همشون برن بمیرن.هیچکدومشون رو نمیخوام نه درس نه کار نه هر چیزه دیگه...بدون تو میخوام چیکار...همیشه بهت گفتم دلیله تمامه اینکارا توئی. بدون تو نه واسم درس خوندن ارزشی داره که مطمئناً نمیخونم، نه کار کردن که انقدری بابام داره که تا 3 نسل عد ولخرجی هم کنیم بازم زیاد میاد یا هر چیزه دیگه... من بجز تو کسی رو ندارم که بخواد ناراحت بشه یا هر چیزه دیگه؛ تو هم که خوب اینجا نیستی. شما هم که دیشب منو ... حرفاي تو هرگز از يادم نميره؛ميدونه كه چي كشيدم؛ خدا تنهام نميزاره ...فرداهای من ... من با خاطراتی زنده ام که دوسشون دارم ... 

                                                                                                                                                   

اومدم یه سری وسیله داشتم تا با خودم ببرم.لازمشون داشتم.حسش نیست که بخوام بمونم. دلم مشهد میخواد... برم اونجا و تا وقتی اکی نده از جام تکون نمیخورم.

بیشرف خوب بلدی فحش و نفرین بدی آآآآ..خوشم باشه!!!!

مهوشیم چطوره؟ حالش خوبه؟ نگاری نیمه دوم هفته دیگه احتمالاً باید اذیت کردناش شروع بشه. از الان گفتم که یادت نره..الهی فداش بشم من.الهی قربونش برم من. ولی نگاری خواهشاً اونو دیگه اذیت نکن.مواظبش باش. فدای میمیای استانداردم بشم من که یه دونه ان. نگاری مواظبشون باش.

نگاری چی پوشیدی؟؟؟؟

دوست دارم نگاری.

عاشقتم نگاری.

میپرستمت نگاری.

دیووووونتم نگاری.

نگااااااارییییییی جوووووووونم خییییلیییی دووووسسسست داااارم%


اردیبهشت: امروز زمانی كه مسائل خانوادگی باعث می‌شود در موقعیتی استرس‌زا قرار بگیرید قوه تشخیص شما می‌تواند مفید واقع شود. خوشبختانه شما حالا می‌توانید برای این مشكلی كه مدتها باعث ناراحتی شما شده است راه حلی بیابید. اما زمانی كه شما تشخیص دادید زمان با سرعت در حال گذر است و نباید برنامه‌های خود را به تعویق بیندازید، این بحرانها كمتر و كمتر می‌شوند.

چهارشنبه دهم تیر ۱۳۸۸ |

 

مرگ منِ نامرد ِ بی معرفت به همین زودی میرسه... بووووووس

سلام نگاری جوووووونم. خوبی قربونت برم الهی؟ حالت خوبه؟؟؟؟؟؟؟؟؟

نگار مگه من چی گفتم که اینجوری بارم کردی؟ مگه من چه حرفی زدم؟؟؟؟؟

بهت قول میدم نگار برزگر اون چیزی که میخوای میشه فقط کمی صبر کن ....

اووووووووووووووووف...

نگاری چند روزه که میای و میخونی و میری بدون اینکه چیزی بنویسی؟؟؟؟؟؟

من نامرده بی معرفت الهی بحق این ماه عزیز هر چه زودتر بواسطه مستجاب شدن دعات دیگه نباشم و تورو اینهمه اذیت نکنم. بمیرم بهتره تا اینکه بخوام اشک تورو درآرم...

نگار کاش دوربینو به هدی نمیدادم و یه عکس خوشگل از خودم مینداختم و بهت نشون میدادم تا بببنی که خانوم گلم از ۱۵/۹ تا ۳۰/۱۰ نسشتم و به ماه نگاه کردم و زار زدم فقط بخاطر اینکه باعث شدم بعد از ۳ روز بی خبری و دلواپسی تورو ناراحت کنم... بمرگ خودم من منظوری نداشتم...

نگار مگه من راجع به آیدین یا هر کس دیگه ای تا حالا یه کلمه بهت حرف زدم که اینجوری میگی. احتیاج به گفتن نبود عزیزم که دور و ورت شلوغ بوده و یا هر چیزه دیگه... مگه من تا حالا چیزی گفته بودم که اینجوری با من حرف میزنی.من راجع به اطرافیانت تا حالا شده یه کلمه حرف بزنم.شده؟؟؟؟؟

من کی گفتن تو از کسی میترسی یا حساب میبری... آخ نگار چرا اینجوری میگی.من کی گفم تو پنهون کاری میکنی. من کی گفتم تو از کسی حساب میبری.تو این نیم ساعت ۱۰ دفعه از بالای وبلاگ تا پائینش خوندم، کجا من همچی حرفی نوشتم که خودمم نمیدونم.

تو راست میگی من خیلی نامرد و بی معرفتم.من خیلی عوضی و ناکسم. من خیلی خوب فیلم بازی میکنم و ۷ خطم ولی دوست دارم.

الهی فدات بشم من، منم همینو میگم تو خودتو دوس داشته باش و حواست بخودت باشه ...در ضمن من میدونم که تو چکارا که بخاطر من نکردی میدونم بخاطر من چه دردسرائی که نکشیدی و به چه زحمتهائی که نیفتادی ولی کاش.... .منم هیچوقت نخواستم و دوس ندارم تو خودتو کوچیک کنی. میدونم عزیزم تو همه اینکارارو بخاطر من میکنی و کردی...

من به همه چیش فکر کردم و میکنم نگار عزیز.فکر نکن که من غیر از این کاری میکنم قربونت برم.

بی حوصلگی سخته ولی خیلی سخته اگه از کسی که دوسش داری بشنوی: این جمله توئه که نوشتی... من اگه گلوله هم بخورم جیکم درنمیاد.اینهمه باتوم و اشک اور ... صدام درنیومد.تصادف کردم کتفم پوکید خم به ابروم نیاوردم ولی خیلی واسم سخت بود که بنویسم نگار وقتی ازت خبر ندارم طاقت نمیتونم بیارم.نگار خیلی سخته که کسی رو دوس داشته باشی و ثانیه به ثانیه باهاش زندگی کنی و باهاش نفس بکشی و زنده باشی ولی ندونی خوبه یا نه.هزار تا فکر جور واجور کنی و ندونی اون حالش چطوره.... عشق من، من واسم مهم خوب بودن تو بوده و هست نه اینکه با کی میری با کی میای و یا هر کارو فکری که خودت میگی بکنی. من انقدر که بتو اطمینان دارم بخودم ندارم.اصلاً بحث من اطمینان نیست یخث من خوب بودن حالت بود. من تا حالا هیچوقت کلمه اذیت رو ننوشتم. از این به بعد بی حوصله و کلافه رم نمینویسم عین لوووس و نچسب...

هنوز باورت نشده که من دوست دارم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ واقعاً!!!!!!!!!

نمیدونم بازم ناراحت بودی که اینجوری زدی برجک منو آوردی پائین یا اینکه چیزه دیگه ای شده ولی مطمئنم که از دست من خیلی ناراحتی. واقعاً آرزو میکنم که دعات مستجاب بشه چون خدا دیگه حرف منو گوش نمیکنه شاید حرف تورو گوش کنه و لااقل تو دیگه اذیت نشی.از دست کارای من میدونم که جون به لبت رسیده... میدونم نگار.بعضی وقتا که اینجوری میگی حس میکنم به زور داری تحملم میکنی و بدجوری آویزونت شدم.حالم بد میشه نگار.نگار از ته دلم میگم وقتی اینجوری میگی حالم از خودم بهم میخوره وحشتناکم بهم میخوره.

من نامرد؛ من بی معرفت؛من سردسته نامردای دنیا، من پست، من بی کس و کار و بی همه چیز و هر چیزی که تو میگی ولی .... یادته بهت گفتم من واسه تو دفتر نقاشیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دیگه واست شعر هم نمینویسم که بذاری بحسابِ احساسِ من.هر چقدرم که دلم واست تنگ شد خفه میشم و میریزم تو خودم و جیکم درنمیاد.قول....

به امام زمان وای بحالت اگه بخوای یه قطره اشک بریزی حتی اگه نخوای بروز بدی ،بخدا نمیبخشمت که هیچ، یه دهنی از خودم سرویس میکنم که کف بر بشی.خالا اگه خواستی گریه کن و ناراحت باش.

خدا کنه خیلی زود خوابت ببره تا صبخ راحت بخوابی.راستی نگاری چی پوشیدی؟؟؟؟

الهی برات بمیرم که اینهمه حالت بده.

نگاری تورو خدا مواظب خودت باش.

به دائی بهرام و رها سلام برسون.

دوست دارم.

عاشقتم.

میمیرم برات.

دیووووووونتم.

میپرستمت.

نگااااارییییییی جووووووونم خیییییییلیییییییی دووووسسسست داااارم٪

سه شنبه نهم تیر ۱۳۸۸ |

 

دلم گرفته به وسعت تمامه دلتنگیهای عالم....

 سلام نگاری جوووووونم. خوبی خانوم گلم. خوبی قربونت برم. نگاری جووووونم امروز سومین روزیه که ازت خبری نیست.... خیلی حالم گرفته س که چرا نیومدی..... دلم برات تنگ شده... رفتم زیر دوش آب سردُ نگاری آإ سرداااااا.... همیشه وقتی دوش آبسرد میگرفتم دکتر(پسر دائیم) میگفت احتمال سکته اینجور مواقع زیاده بچه، عین آدم برو دوش بگیر یا تو سونا میپریدم تو حوض آب یخ... خوب گرم بود و اگه میخواستم با آب گرم هم دوش بگیرم که نهههه وای اینجوری سکته میردم... ولی درستش این بود که با آب ولرم دوش میگرفتم ولی خوب اون موقع به ذهنم نرسید...

زیر دوش یاد مدرسه و ایام دبیرستان افتاده بودم.... انقدر شیطون بودم که نگو..همه منو به اسم صدا میکردن از بابای مدرسه بگیر تا مدیر مدرسه... نگاری یه روز با شیلنگ تو حیاط مدرسه داشتم بچه هارو خیس میکردم که مدیر از پشت بلندگو صدا کرد فرهاد بس کن دیگه، همه زدن زیره خنده... نمیدونم چرا یادش افتادم... شاید واسه این بود که تو سردترین روزای زمستون آّ میپاشیدم رو بچه ها و سردی آّ امروزه حموم تداعی کننده اون روزا بود... بچگی هم عالمی داشتاااااا. نگاری همه جام تو بچگی شکسته و در رفته.هر جارو که فکرشو کنی... از سرم بگیر تا انگشتای پام... بگذریم...

نگاری جووووونم الهی فخلادیت پیش مرگ خانوم گلش بشه؛ خوبی؟ خوووووووبییییییییییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟ خدا کنه خوب باشی، خدا کنه اتفاقی واست نیفتاده باشه، خدا کنه تمامه این دلواپسیام بی مورد باشه چقدر دلم برات تنگ شده خانوم گلم..... چقدر دلم برای نوشته هات تنگ شده.... وای نگاری کلافه ام.... نگاری جووووووونم الهی قربونت برم من، الهی فدات بشم من میپرستمت. نگاری عاشقتم. میمیرم بخدا برات. نگاری میپرستمت.نگاری میپرستمت.نگاری میپرستمت. نگاری میپرستمت.نگاری میپرستمت.... نگاری بخداوندی خدا دوست دارم... نگاری به بزرگی و عظمت خدا عاااااااشقتم..... میمیرم برات نگاری....

دلم برات تنگ شده... تو میدونی من چقدر کم تحملم ولی .... دوست دارم بیشرف. حالا هی ناز کن و ناز فروشی کن که من خریدارم.درسته خریدار ناشی هستم ولی عاشقتم. بوووووووووس.

دلم در حسرت یک دوست

دلم در حسرت یک دست

دلم در حسرت یک بی ریای ماندنی،ماندست

مرا امشب به مهمانی دلهای بهاری بر

مرا گاهی به به جشن خانه عشاق مهمان کن

برایم ساقری از دوستی پر کن

دلم تنگ است

دلت سنگ است

ببین این شیشه با آن سنگ چه معصومانه یکرنگ است

نگارم باش

تو یارم باش

ببین این عشق در پیشت چه .... و ..... است

دوست دارم.

عاشقتم.

میمیرم برات.

میپرستمت.

دیوووووونتم.

نگااااااااااریییییییییی جوووووووونم خیییییلیییییی دووووسسسست داااارم٪

 

قصه ی بی سر و سامانی من
باد با برگ درختان می گفت
باد با من می گفت :
” چه تهیدستی مرد “
ابر باور می کرد
من در ایینه رخ خود دیدم
و به تو حق دادم
آه می بینم ، می بینم
تو به اندازه ی تنهایی من خوشبختی
من به اندازه ی زیبایی تو غمگینم
چه امید عبثی
من چه دارم که تو را در خور ؟
هیچ
من چه دارم که سزاوار تو ؟
هیچ
تو همه هستی من ، هستی من
تو همه زندگی من هستی
تو چه داری ؟
همه چیز
تو چه کم داری ؟ هیچ
بی تو در می ابم
چون چناران کهن
از درون تلخی واریزم را
کاهش جان من این شعر من است
آرزو می کردم
که تو خواننده ی شعرم باشی
راستی شعر مرا می خوانی ؟
نه ، دریغا ، هرگز
باورنم نیست که خواننده ی شعرم باشی
کاشکی شعر مرا می خواندی
بی تو من چیستم ؟ ابر اندوه
بی تو سرگردانتر ، از پژوکم
در کوه
گرد بادم در دشت
برگ پاییزم ، در پنجه ی باد
بی تو سرگردانتر
از نسیم سحرم
از نسیم سحر سرگردان
بی سرو سامان
بی تو - اشکم
دردم
آهم
آشیان برده ز یاد
مرغ درمانده به شب گمراهم
بی تو خکستر سردم ، خاموش
نتپد دیگر در سینه ی من ، دل با شوق
نه مرا بر لب ، بانگ شادی
نه خروش
بی تو دیو وحشت
هر زمان می دردم
بی تو احساس من از زندگی بی بنیاد
و اندر این دوره بیدادگریها هر دم
کاستن
کاهیدن
کاهش جانم
کم
کم
چه کسی خواهد دید
مردنم را بی تو ؟
بی تو مردم ، مردم
گاه می اندیشم
خبر مرگ مرا با تو چه کس می گوید ؟
آن زمان که خبر مرگ مرا
از کسی می شنوی ، روی تو را
کاشکی می دیدم
شانه بالازدنت را
بی قید
و تکان دادن دستت که
مهم نیست زیاد
و تکان دادن سر را که
عجیب !‌عاقبت مرد ؟
افسوس
ککش می دیدم
من به خود می گویم:
” چه کسی باور کرد
جنگل جان مرا
آتش عشق تو خاکستر کرد ؟

سه شنبه نهم تیر ۱۳۸۸ |

 

دلتنگنم دلتنگ...

سلام نگاری جووووونم. خوبی خانومم. الهی قربونت برم خوبی؟ نگاری جووووونم الهی دورت بگردم خوبی؟ چرا چیزی نمیگی؟ چرا حرفی نمیزنی؟نگاری جووووونم الهی فدات شمُ دلم برات تنگ شده هیچ کلی هم دلواپستم.... نگاری جوووونم الهی فدات بشم یه چیزی بگو دیگه!!!!!!!!!!!

نمیدونم کجائی، نمیدونم چیکار میکنی، نمیدونم خوبی، نمیدونم....... و خیلی نمیدونم های دیگه که بهم نگفتی و نمیگی.. چرا؟؟؟؟؟ چرا اینجوری میکنی فدات شم. دلم ترکید آخه....

نگاری جووووونم، فدای خانوم گل خوشگل بشم من، حالت خوبه؟

من تا خبری ازت بهم مرسه و تا چیزی نگی نهههههههههه خوب نیستم.

به دلم نقش وفا , خطوط مژگان تو زد

 به شبم رنگ سحر , غروب چشمان تو زد

مهوشیم چطوره؟ الهی قربونش بشم من؛ از اونم چند روزه خبر ندارم.میمیای عزیزمم همینطور، الهی قربونشون بشم من، از اونا هم خبر ندارم. از عسلام از نرمکام، از موهام.. از هیچکدوم خبر ندارم... قربونت برم الهی که اینهمه ناز داری بیشرف....

نگاری اینجا هوا خیلی گرمه، فوق العاده گرمه،اصلاً نمیشه واسه چند دقیقه بیرون موند. خیسه خالی میشه از بس عرق میکنی. الهی من بمیرم اونجا ببین چقدر گرمه... نگاری تو اون هوا بیرون میری؟ نگاری موی بلند اذیتت نمیکنه؟ الهی من بمیرم....نگاری خیابونا پر از ماموره جوریکه ادم حس میکنه تو پادگانه یکی داشت تو ماشین حرف میزد نمیدونم کی بود از پشت صداش میومد که میگفت: همه سفارتا اعلام کردن که هر کی دوس داره بیاد از اینجا ویزاشو بدیم بره خارج از کشور ولی هر جائی که سفارت هست پر از مامورای لباس شخصی هم هست و بعد از اینکه از سفارت میای بیرون میان سراغت....

خسته شدم از این جریانا...

میخوام بیام اونطرف و از اونجا واسه ویزا اقدام کنم.

نگاری کجائی  آخه؟؟؟؟؟

دلم ترکید نگاری...مامان نگار.....

میرم دوش بگیرم ... برمیگردم.... بوووووووووووووووس. بووووووووووووووس. بووووووووس. بووووووووووووس

دوست دارم.

عاشقتم.

میمیرم برات.

دیوووووونتم.

نگااااااااااارییییییییی جوووووونم خییییییلیییییی دووووسسسست داااااارم%

سه شنبه نهم تیر ۱۳۸۸ |

 

كاش دل تنگت از دل تنگم خبري داشت....

سلام نگاري جوووووونم.خوبي قربونت برم الهي. حالت چطوره پرنسس؟ نگاري جوووووونم،خانوم گلم، الهي قربونت برم من، الهي فدات شم، خوبي؟ نگاري جووووونم كجائي؟ چيكار ميكني؟ خوبي؟ نگاري جووووونم خوبييييييييييييي؟ بيشرف معلومه كجائي؟ دلم برات خيلي تنگ شده... بازم نت چند ساعتي قطع شده بود... اينم ديگه شورش رو درآورده.مسيج قطع، نت قطع،مكالمه كنترل،ايميل كنترل، ديگه غير قابل كنترل شده. خسته شدم.... اه.. تو كجائي قربونت برم الهي؟؟؟؟ تو خوبي؟ خوبه خوبه خوبه خوب؟؟؟؟؟ دائي چطورن؟ رها؟؟؟؟؟ سلام برسون............. نگاري جووووونم چيكارا ميكني كه نمياي؟ نكنه چيزي شده؟؟؟؟؟ نگار دلتنگتم.....

دوست دارم

عاشقتم

ميميرم برات

ميپرستمت

نگااااااريييييي جووووونم خييييلييييييي دووووسسسست داااارم%

   نمی دانم این صدای چیست؟

نمی دانم این نوای جانسوز از کجاست؟

 از دوردست؟

نه،انگار همین نزدیکی ست،خیلی نزدیک

    آری،باز دلم آواز دلتنگی سر داد...

در دو چشمش گناه می خندید

بر رخش نور ماه می خندید

در گذرگاه آن لبان خموش

شعله ای بی پناه می خندید

شرمناک و پر از نیازی گنگ

با نگاهی که رنگ مستی داشت

در دو چشمش نگه کردم و گفت

باید از عشق حاصلی برداشت

سایه ای روی سایه ای خم شد

در نهانگاه راز پرور شب

نفسی روی گونه ای لغزید

بوسه ای شعله زد میان دو لب...

                                                               

                                                        (فروغ فرخزاد)

سه شنبه نهم تیر ۱۳۸۸ |

 

برای تو می نویسم / تویی که همیشه پیشم بودی و هیچوقت حس نکردم نبودی

سلام نگاری جووووونم.الهی فدای خانوم گل خواب آلوم بشم من. صبحت بخیر باشه عزیزترینم.خوبی نگاری جووووونم . خوبی فدات شم؟ خانوم گلم کجائی؟ حالت خوبه؟ خوبی نگاری؟ \دیشب خوب خوابیدی؟ چرا؟ مگه نمیدونی صبح که تو چشماتو باز می کنی،فخلادیت دیشب به شوق دیدن تو چشماشو بسته. الهی قربونت برم  که اینهمه ماهی.بووووس.بوووووس.بوووووووس.بوووووس.میپرستمت نگاری . میمیرم برات. عاشقتم بیشرف.نگاری لبخند بزن و شاد باش و خوب زندگی کن؛ بخاطر من اینکارو بکن آخه آخه من با لبخندای تو زندگی میکنم ولی تو همش اخم میکنی و اخم میکنی و اخم میکنی و اخم میکنی.الهی فدات بشم که اینهمه ناز داری. دیووووونتم نگار.کاش میشد بهت بگم چقدر دوست دارم.کاش میشد بهت نشون بدم که چقدر عاشقتم.کاش میشد بهت .... دوست دارم نگاری. خوش میگذره پرنسس. اِ چرا قیافتو اینجوری میکنی؟ بیشرف. مگه چی پرسیدم!!!!! بیشرف

نه من خوب نیستم.جسمی خوبماااا ولی روحی نه!!!! چند روزیه که ازت خبر ندارم...دلم برات خیلی تنگ شده.خیلی نگاری .... خیلی.... سرم کمی درد میکنه...گفتم کمی پس احتیاجی به کولی بازی نیست.

مامانینا امروز میرن باغ(سپهسالار) تو این شلوغیا و جراحی مامان سوری و مهمون های هر روزه و مهونی های هر شب خیلی خسته شدن و میرن تا یه آب و هوائی عوض کن.دیشب هدی زنگ زده بود و دوربینمو میخواست تا ببره.هدی گفت بهی رو دیروز بردن دکتر واسه دستش، قرار شده هفته آینده جراحیش کنن.تو جریان تصادف بچه خیلی صدمه دید و اذیت شد ولی جیکش درنیومد و ساکت موند.

نگاری تو چیکار میکنی؟ کجائی؟ به چه کاری مشغولی؟ حالت خوبه؟ نگار دلم برات خیلی تنگ شده... اومدی خوندی توروخدا واسم بنویس باشه؟؟؟؟ نگار انتظار سخته اونم واسه من؛ اینو که دیگه خودت از همه بهتر میدونی که من چقدر کم طاقتم....الهی فدات شم نگار مامان. بووووووووووووووووووووووووووس.

مهوشیم چطوره؟ الهی قربونش بشم من.فداش بشم. یدن و بوسیدن و خوردن داره این دختر توپول موپول.شب تا صبح- صبح تا شب میشین و به قد و بالات فکر میکنم و ربون صدقش میرم... آخ نگاری عاشقتم. رفیقا میکن فرموشت کنم بگذرم از تو خاموشت کنم....میگن....هر کدوم یه جوری دل میسوزونن؛ دل میسوزونن اما نمیدونن رفیقا ... نمیتونم.. آخه پیچیده تو جووووونم عشق تو ، برده امونم، نمیتونم نمیتونم... نمیدونم... تو چیکار کردی با من مهربونه نامهربونم که هنوزم نمیتونم... نگار من واست میمیرم. نگار من بعشق تو زنده ام. نگار تو که اینارو خوب میدونی..نگار....

تورو پیدات میکنم دورت میگردم حتی یک لحظه فراموشت نکردم.

نگاری نینیمون حالش خوبه؟ فداش بشم الهی. قببون مامان نگارشم بشم من. عاشقتم نگار..عاشق

نگاری توروخدا مواظب خودت باش.

قشنگ ترین لحظه هایم رابا سخت ترین دقایقت عوض می کنم تا بدانی عاشق ترین پروانه ات بودم ومجنون ترین دیوانه ات هستم


بهت نمی گم دوسِت دارم،ولی قسم می خورم که دوسِت دارم بهت نمی گم هرچی که می خوای بهت می دم،چون همه چیزم تویی نمی خوام خوابتو ببینم، چون توخوش ترازخوابی اگه یه روزچشمات پرِاشک شد ودنبال یه شونه گشتی که گریه کنی،صِدام کن بهت قول نمی دم که ساکتت کنم ،اما منم پا به پات گریه می کنم اگر دنبال مجسمه سکوت می گشتی صِدام کن، قول می دم سکوت کنم اگه دنبال خرابه می گشتی تا نفرتتو توش خالی کنی ، صِدام کن چون قلبم تنهاست اگه یه روزخواستی بری قول نمیدم جلوتو بگیرم اما باهات میدوم اگه بیه روز خواستی بمیری قول نمی دم جلوتو بگیرم اما اینو بدون من قبل از تو میمیرم

اردیبهشت: ممكن است شما دوست داشته باشید كه رویه خود را تغییر داده و از زندگی‌تان لذت ببرید، اما به نظر می‌رسد دیگران نسبت به شما تصور دیگری در ذهن دارند. اگرچه شما باید سعی كنید كه با توجه به برنامه‌هایتان پیش بروید، اما اگر به نقطه‌ای رسیدید كه فكر كردید نباید تا اینجا پیش روی می‌كردید نگرانی به خود راه ندهید. فقط چند نفس عمیق كشیده و مرزهایی را كه برای خودتان تعیین كرده‌اید را به دیگران نیز بگویید تا از راهی كه شما برگزیده‌اید متعجب نشوند.

مهر: امروز شما در بین خانواده و دوستانتان جنجالی به پا كرده‌اید برای اینكه می‌خواهید كه آنها بدانند كه شما در مورد یك مسأله خاص چه احساسی دارید. اگرچه ممكن است شما امروز نسبت به همیشه خودرأی‌تر باشید، ولی عاقلانه‌تر است كه تفكراتتان را با دیگران در میان نگذارید. اگر شما می‌خواهید ایده‌هایتان را به مرحله اجرا بگذارید، اگر آنها را خیلی زود و سریع برای دیگران افشا كنید به نتیجه نخواهید رسید.


some love one
some love two
i love one
that is you
I love you


دوست دارم.

عاشقتم.

میمیرم برات.

میپرستمت.

دیوووونتم.

نگااااارییییییی جووووونم خیییییلیییییی دووووسسسست داااارم%


به تو عادت کرده بودم

اي به من نزديک تر از من
اي حضورم از تو تازه
اي نگاهم از تو روشن
به تو عادت کرده بودم
مثل گلبرگي به شبنم
مثل عاشقي به غربت
مثل مجروحي به مرهم
لحظه در لحظه عذابه
لحظه هاي من بي تو
تجربه کردن مرگه
زندگي کردن بي تو
من که در گريزم از من
به تو عادت کرده بودم
از سکوت و گريه شب
به تو هجرت کرده بودم
با گل و سنگ و ستاره
از تو صحبت کرده بودم
خلوت خاطره هامو
با تو قسمت کرده بودم
خونه لبريز سکوته
خونه از خاطره خالي
من پر از ميل زوالم
عشق من تو در چه حالي

سه شنبه نهم تیر ۱۳۸۸ |

 

مرا نای و نفس از عشق یار است....

سلام نگاری جوووووونم. خوبی قربونت برم الهی. شبت بخیر باشه عزیزترینم.

عشقه من کجائی؟ چیکار میکنی؟ حالت خوبه؟ نگاااااار؟؟؟؟؟

دلم گرفته.....

نمیدونم چرا یه حس بدی دارم...حس میکنم تو هم خوب نیستی....

نههههههههه نییییییمیییییخوااااااام. تو قول دادی خوب باشی و یخودت برسی//////// اَه... نمیخوام...

نگار خیلی کلافه ام..... چرا نیومدی؟؟؟؟؟

دوست دارم.

عاشقتم.

میمیرم برات.

دیوووووونتم.

نگااااااااااارییییییییی جوووووونم خییییییلیییییی دووووسسسست داااااارم%

من که چون برکه ای بی صدا در دشت تنهایی خویش سرم به خلوت خود بود
نمیدانم تو یکباره از کجا رسیدی به رسم بازیگوشی سنگی برداشتی و انداختی و تنها چند لحظه به تماشا ماندی تا حلقه های موج محو شود
اینک موج آرام گرفته تو نیز به راه خویش رفته ای و اما من هنوز آن سنگ را در دل دارم و خواهم داشت یادت باشد سنگدلی امروز من ارمغان دیروز تو بود

چند وقتیست که از دست خودم هم سیرم

                                                     می توان گفت که من از تو کمی دلگیرم

 خسته ام فکرو خیالم همه آشفته ی توست

                                                     به خدا آخرش از دست تو من میمیرم

 منم و شعرو خیال و غم و تنهایی و شب

                                                    بی خیالم و فقط فال تو را می گیرم

 بخت من بسته شده، هیچ خیالی هم نیست

                                                    من هم انگار که پا بسته ی این تقدیرم

 بر سرم نعره نزن، میروم از پیش شما

                                                   ولی ای کاش بدانید که بی تقصیرم

 تو اگر خسته ای از من، به خدا غصه نخور

                                                   تو بخواه مرگ مرا، زود خودم میمیرم

 

 

دوشنبه هشتم تیر ۱۳۸۸ |

 

بدون تو نمیتونم... میمیرم

سلام نگاری جووووونم. خوبی خانومم. خوبی قربونت بشم الهی. نگاری حالت خوبه؟ خانوم گلم کجائی ؟ چرا نیومدی؟ تا دم نت همه ش خدا خدا میکردم اومده باشی.... از دست این خدا با این کاراش  قربونت برم الهی. بیشرف معلومه کجائی؟ نگاری چرا چیزی ننوشتی؟ خوبی؟ چیزی شده؟ وای اصلاْ طاقت ندارم بخدا... الهی فدات شم نگاری فقط تو مواظب خودت باش، باشه؟ نگاری جووووونم الهی دورت بگردم مواظب خودت باش ... ببین رو این مسئله چقدر دارم تاکید میکنم. بخدا بجون نگار وای بحالت اگه حالت خوب نباشه اونوقت من میدونم و تو...

ببخشید نگاری.راستشو بخوای فکر نمیکردم که نیومده باشی....

الان از تلویزیون صحت انتخابات تائید شد.فکر کنم با اعلام تائید صحت انتخابات بازم شلوغ پلوغ بشه...

نگاری شب موقع خواب بلغم میکنی؟ پشتتم بهم نکن باشه؟ بعدشم با من قهر نکن و تنهام نذار، باشه؟ من طاقت ندارم... نمیتونم... نمیتونم... نمیتونم... میمیرم خودت میدونی که میمیرم...

دوست دارم.

عاااااااشقتم نگاری.

میپرستمت.

میمیرم برات.

دیوووووووونتم.

نگاااااارییییییی جوووووونم خیییییلیییییی دووووسسسست داااااارم٪

دوشنبه هشتم تیر ۱۳۸۸ |

 

آرزویی جز تو در دل ندارم

سلام نگاری جوووووونم. خوبی قربونت برم الهی. حالت چطوره؟ الهی فدات شم نگاری چه خبر؟ کجائی پرنسس؟ خوبی؟ دلم برات تنگ شده.... تو دلت واسه ی خودت تنگ شده و منم دلم برای تو.... چه معادله ساده ای که حلش انقدر پیچیده شده....خیلی دلم برات تنگ شده نگاری... راستشو بخوای یه حسودی شدم که بیا و ببین.. وای نگاری خیلی حسود شدم.... وقتی دو نفرو با هم میبینم ک کیپ چسبیدن بهمدیگه و دارن راه میرن و میگن و میخندن... نوبت ما هم میشه واونوقت من میدونم مردم تهرون. الهی قربونت بشم من. مگه میشه با داشتن تو آدم حسودیش بگیره... برعکسش صدق میکنه که مردم حسودی مارو کنن ولی اینجوریش نههههههههههه. فدات شم پرنسس. میپرستمت. عااااااااااشقتم نگاری امروز روز ساکتی بود و هیچ خبری نبود.بجز اون دو ساعت آخر که از دفتر زدم بیرون واسه نماز و بازدید؛ اصلاً از جام تکون نخوردم... چقدر دلم برات تنگ شده.... دلتنگیم روز به روز داره بیشتر میشه..... نگاری عینکمو نمیدونم چیکار کردم، یعنی میدونم که آخرین بار تو ماشین بهی بود و بعد بهزاد ورش داشته ومثل اینکه گمش کرده... چقدر دوسش داشتم... باید برم یه عینک دیگه بگیرم. حس تهران رفتن نیست اونم تا خیابون فلسطین ولی خوب باید برم .. آفتاب خیلی اذیت میکنه.

نگار جان حالت خوبه؟ وقتی که دو روز ازت خبری نمیشه تمامه سیستم زندگیم بهم میریزه آخه آخه تو همه چیزه منی؛تو عشق منی خانوم گلم؛نمیتونم نمیتونم نگاری... نگاری خوب باش باشه؟؟؟؟؟ الهی قربونت بشم من. آخرین باری که از موهات حرف زدی و مدل موهات میدونی کی بود؟؟؟؟ آخرین باری که از لباسی که پوشیدی حرف زدی میدونی کی بود؟؟؟؟ آخرین باری که از معده ت حرف زدی میدونی کی بود؟؟؟؟ آجرین باری که راجع بخودت حرف زدی میدونی کی بود؟؟؟؟ الهی فدای اخموترین و مهربونت ترین پرنسس رویائی دنیا بشم من. واااااییییییی نگاااااریییییی میپرستمت. نگار میمیرم برات. بووووووووووووس

عاشقم من! عاشقی بی قرارم کس ندارد خبر از دل زارم
آرزویی جز تو در دل ندارم
عاشقم من! عاشقی بی قرارم کس ندارد خبر از دل زارم
آرزویی جز تو در دل ندارم
من به لبخندی از تو خرسندم
مهر تو ای مه آرزومندم
در تو پابندم
خیز و با من در افق ها سفر کن دلنوازی چون نسیم سحر کن
ساز دل را نغمه گر کن همچو بلبل نغمه سر کن
عاشقم من عاشقی بی قرارم کس ندارد خبر از دل زارم
آرزویی جز تو در دل ندارم

وای خیلی هوا گرمه. حس دوش گرفتن ندارم تا شب.... تو چیکار میکنی؟؟؟؟  خوبی نگاری؟ فدات بشم من که اینهمه ناز داری و ماااااهیییییی.عاشقتم نگاری. نگاری میشه اجازه بدی ۱۴ تیر بیام اونجا؟؟؟؟؟؟ توروخدا فقط نه اخم کن نه ناراحت شو.خوب سئوال کردم دیگه! نگاری جووووووونم میمی میخوام.... گشنمه.... از هر دوتاشونم میخواماااااا و بعدشم من همونجوری که خودت گفتی لبمو میچسبونم بهم تا خودت بیاری بزنی به لبم.... دوست دارم نگار....کاش بقیه هم میفهمیدن که من تورو دوس دارم...اووووف

نگاری از نینیمون چه خبر؟ نگاری انقدر دوس دارم گوشم رو بچسبونم به شکمت و ببینم این فسقلی اون تو چیکار میکنه!!!!! دوس دارم صداشو بشنوم.... دوس دارم بگیرمت تو بلغمو و یه دستم پشتت و یه دستم زیر جفت پاهات و رو هوا بچرخونمت.... خداااااا.

نگاری تورو خدا مواظب خودت باش.

به دائی بهرام و رها سلام برسون.

دوست دارم.

عاشقتم.

میمیرم برات.

دیووووووونتم.

میپرستمت.

نگااااااریییییی جووووووونم خیییییلییییی دووووسسسست داااااارم٪

پنج وارونه چه معنا دارد ؟!
خواهر کوچکم از من پرسيد
من به او خنديدم
کمي آزرده و حيرت زده گفت
روي ديوار و درختان ديدم
باز هم خنديدم
گفت ديروز خودم ديدم پسر همسايه
پنج وارونه به مينو ميداد
آنقَدَر خنده برم داشت که طفلک ترسيد
بغلش کردم و بوسيدم و با خود گفتم
بعدها وقتي غم
سقف کوتاه دلت را خم کرد
بي گمان مي فهمي

- پنج وارونه چه معنا
دارد

دوشنبه هشتم تیر ۱۳۸۸ |

 

نگار من عزیزه.... بوووووووووووس

سلام نگاااارییییی جووووووونم. خوبی قربونت برم الهی. حالت چطوره پرنسس؟ نگاری جووووونم کجائی؟ چرا نیومدی؟ معلومه کجائی؟ معلومه چیکار میکنی؟ بابا این فخلادیت دلش برات تنگ شده... الهی قربونت برم من. دوست دارم پرنسس رویائی من. عاااااااشقتم.

میخوام برم نماز بخونم و بعد برم ترمینال. از اونجا میرم سمت کرج. گفتن قبل از اینکه برم بیام یه عرض ادب مجددی حضورتون داشته باشیمو و حالتون رو بپرسیمو و بعدشم بعدشم بگم که هم دل استادت برات تنگ شده همه دل فخلادیت هم من که دلم واسه نگار مامانم تنگ شده...

تازشم تازشم اصلانم از سیاوش نییییییمیییییییگم ولی اونم دلتنگ شده ... (اِ گفتم)..

دلم برات تنگ شده رئیس.

بووووووووووس.

دوست دارم.

عاشقتم.

میمیرم برات.

دیوووووونتم.

نگااااااااااارییییییییی جوووووونم خییییییلیییییی دووووسسسست داااااارم%

تا برایم از عشق می نویسی اماده جان سپردن می شوم،

و انچه چشم من ، از ستاره اشک دارد تقدیم تو می گردد.

من گاهی مثل یک لبخند غریب هستم.

و از تو تنها یک یادگار نزد خود دارم و ان نیز عشق است.

من مانند برگ زرد پائیز هستم که با محبت و عشق تو جانی بهاری میابم.

تو بهار من هستی و من در کتاب روزگار یک کلمه را جستجو می کنم

 و ان این است:عشق!

         

دوشنبه هشتم تیر ۱۳۸۸ |

 

نازتو برم اخمالو....

 سلام نگااااااریییییییی جووووووونم. خوووووبییییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
الهی قربونت بشم من.فدای پرنسس خوشگلم بشم من. نگاری میخوام بخورمت از بس خوردنی هستی بیشرف  نگاری دلم خیلی برات تنگ شده.... رئیس هیئت مدیره زنگ زد و کلی بگو و بخند... خیلی خوشحال بود.. دو هفته دیگه عروسی پسرشه و خیلی شاد بود... خوش بحالِ پسرش که به اونی که دوس داشت رسید. دستِ راستش زیره سر من... من برای با تو بودن  پره عشق و خواهشم  واسه بودن کنارت  تو بگو به هر کجا پر میکشم... نگاری میشه من واسه 14 بیام اونجا... ببین ناراحت نشو دیگهههههههه. نگاری خیلی دوس دارم بیام... چشمای مهربونِ تو منو به آتیش میکشه  نوازشِ دستای تو، عادته ترکم نمیشه.... نگاری میدونم تو هم حالت دسته کمی از حال من نداره ولی آخه خوب دلم برات تنگ شده دیگه... بابا این دله سنگ که نیست... بیا تا میخوای یه کلمه حرف بزنی قربونش برم میره تو اخم. بخدا اگه اونجا بودم یه گاز از اون نوکِ بینیت میگرفتم و جیغتو درمیاوردم... بیشرف.. نگاری خیلی دوست دارم. کاش میتونستم بهت نشون بدم که وقتی بهت میگم دوست دارم  بخدا تمامه بدنم میلرزه... میلرزه آآآآ... اگه مورچه رو تنم باشه فکر میکنه زلزله اومده ...بیشرف....
نگاری خیلی باحالی..الان یاده اون سر و صداهات افتاده بودم... نگاری بازم از اون سرو صداها در میاری؟؟؟؟؟ خدائیش راستشو بگو.... اگه درمیاری واسه کی درمیاری؟؟؟؟ واسم مهمه... خوب مهمه دیگه!!!! اِ اگه مهم نبود که نمیپرسیدم... بعدشم چرا پس کشیدن صداتو نگفتم چون میدونم اونو انجام میدی ولی اینو نمیدونم... باید بگی....
نگاری معده ت چطوره؟ اوضاعش روبراهه؟؟؟؟ توروخدا مواظب خودت باش.
منم خوبم.آره قربونت برم خوبم. مرسی عزیزم.
میشه از نوک میمی پی یه گاز از رو لباس بگیرم؟ آره محکم میخوام بگیرم... دوس دارم واسه خودمن، حرفی هست؟؟؟؟؟؟ اصلاً دوس دارم محکم بگیرم تو دستم فشارش بدم و آبشو در بیارم (منظورم همون شیر بود).... الهی فدات بشم خانوم گلم. واقعاً من به داشتن از صمیم قلب افتخار میکنم....بووووووس + بلغ. میخوام دکمه های پیرهنمو باز کنم و با تن لخت بلغت کنم تا ببینی بدنم از عشق چه گُری گرفته پرنسس... بووووووووووووس.

دوست دارم.
عاشقتم.
میمیرم برات.
میپرستمت.
دیووووونتم.
چاکرخاتیم بیشرک.

نگااااااریییییییی جووووووونم خییییییلییییییی دووووسسسست داااااارم%


دلواپست هستم

دلواپس دلی که پس کشیده ای

این سطر حرف اضافه ندارد

مثل تمام جمله هاییی که بی هیچ حرف اضافه ای دوستشان میداشتی

دلواپست هستم...

دوشنبه هشتم تیر ۱۳۸۸ |

 

سلام عشق من....

سلام نگاری جوووووونم. خوبی قربونت برم الهی. حالت خوبه فدات شم. الهی قربون خانوم گلم بشم من. عشق من چطوری؟ الهی قربونت بشم من. نگاری دلم برات خیلی تنگ شده. خوبی؟؟؟؟ دیروز چرا نیومدی؟ اتفاقی افتاده؟ نگاری جووووونم الهی قربونت برم من، بهتری؟ بازم خسته ای ؟ الان باید خواب باشی نههههه؟؟ الهی قربونت بشم من. اتفاقاً نگاری نمیدونم چرا منم اینهمه خوابم میاد. اصلاً سابقه نداشت که اینجوری بشم.دیشبم خوابم نبرد.یعنی تا 5 بیدار بودم و داشتم فکر میکردم و بعدشم که دیگه قربون صدقت رتم و شعراتو خوندم و بعدشم بعدشم رفتم همونجوری که دوست داری نشستم جلو پنجره و ماه رو نگاه کردم. کمی بعدشم دراز کشیدم همونجا و بازم به آسمون نگاه کردم... نمازمو خوندم و بعدشم بعدشم جات خالی و دلت نخواد، آب پرتقال خوردم اونم خیلی زیاد جوری که شکمم زده بود بیرون. وای اصلاً دوس ندارم شکم داشته باشم... خیلی بده....  نگاری جووووونم دیشب اینترنت بازم شوخیش گرفته بود و انقدر سرعتش پائین بود که اصلاً نه صفحه ای بازمیشد نه اینکه بالا میومد.دیوووونم کرده بود. چند ساعتی همونجوری بود. خیلی مسخره شده...

تو بارون که رفتی  شبم زیر و رو شد

یه بغض ِ شکسته رفیقه گلوم شد

تو بارون که رفتی دل باغچه پژمرد

تمامه وجودم تویِ آینه خط خورد

هنوز وقتی بارون تو کوچه میباره

دلم غصه داره دلم بیقراره

نه شب عاشقانه س نه رویا قشنگه

دلم بی تو خونه دلم بی تو تنگه

یه شب زیره بارون که چشمم به راهه

میبینم که کوچه پره نوره ماهِ

تو ماهِ منی که تو بارون رسیدی

امیده منی تو شبه نا امیدی

آره عزیزم دارم سیاوش گوش میدم.قبلش هم خوزه ایگلسیاس آهنگ جدیدش (منو باور کن) رو داشتم گوش میکردم. نگاری راستی دیروز یکی از بچه های دانشگاه آزاد رو دیدم. وقتی از ماشین پیاده شدم دیدمش. اصلاً نشناختمش خیلی چاق شده بود. هر چقدر من به اون میگفتم چقدر چاق شدین اونم میگفت چقدر فرق کردین نمیدونم چرا اینجوری میگفت؟ شاید بخاطر لباس پارچه ای  و رسمی که پوشیده بودم میگفت. آخه آخه من تو دانشگاه فقط اسپرت میزدم مگه اینکه مهمونی یا جیزی که لباس رسمی یا لباس شب میپوشیدم... هادی همیشه آویزون من بود که ازم لباس بگیره یا سید.البته مطمئناً اگه علی ساسی هم سایزش به من میخورد اونم میگرفت. هر چقدر که من میگفتم دوس ندارم لباسامو کسی بپوشه اونا برعکس بودن.. ............ نگاری جووووونم دیگه چطوری؟  قربونت برم من. عزیزترینم چی پوشیدی؟ وای نگو که با لباس خوابی که من اینجا غش میکنم.... نگار من قلبم ضعیفه آآآآ نگی نگفتی.... وای نگاری یعنی میشه یه روزی خودم لباستو بپوشونم... خودم بشنم لباساتو نگاه کنم و به انتخاب خودم یه لباس تنت کنم.... میشه شب خودم لباساتو عوض کنم و ....وااااایییییی نهههههههههههه نگاری دیووووونم نکن....

نگاری چه خبر؟ با دائی حرف زدی؟ دائی چی گفت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

نگاری جووووونم الهی قربونت برم مواظب خودت باشی آآآآ. خودتو اذیت نکن و حرصم نخور.

مهوشی توپول موپولم چطوره؟ الهی قربونش بشم من. الهی فداش بشم من. نازشو برم که کلی ناز داره. نگاری هنوز بهش کرم میزنی یا اینکه طبیعی حال میکنی الهی قربونش بشم من که هر جوری باشه خوشمزه س و حرف نداره.... وای نگاری تو کلاً خیلی خوشمزه ای. قربونت برم الهیمیمیام چطورن.نیگاه کن نگاری هر وقت اسمشونو میارم چه تکونی میخورن و چه عکس العملی نشون میدن. قربونشون برم الهی. نگاری اونا ماله منن فقط من. وای فکر اینکه اونارو کس دیگه ای بجز من بخواد داشته باشه نگار وقتی این فکر مید تو ذهنم اینگار یکی با چاقو افتاده تو جونمو داره گوشته تنمو تیکه تیکه میبره و میندازه جلوم.خیلی حاله بدی بهم دست میده...اه.... دیووووونم میکنه و اعصابمو بهم میریزه...

نگاری جوووووونم الهی قربونت بشم من نینیمون چطوره؟ نگاری حواست بهش هست دیگه!!!! نگاری مهمتر از نینی خودتیا.توروخدا بخودت برس، باشه؟؟؟؟ اینو من میخوام.من میخوام تو خوب بخودت برسی.... نگاری من به داشتنت روزی 10000000 بار بخودم میبالمو افتخار میکنمو خدارو شکر میکنم. نگاری اگه تو نبودی منم الان نبودم من با تو زنده ام نگاری.مواظب خودت باش....

به: نگاری

تاريخ : امروز

از: خالق

موضوع : خودت

من خدا هستم. امروز من همه مشكلاتت را اداره ميكنم . لطفا به خاطر داشته باش كه من به كمك تو نياز ندارم. اگر در زندگي وضعيتي برايت پيش آيد كه قادر به اداره كردن آن نيستي، براي رفع كردن آن از من كمك بگير. به ياد داشته باش به خواسته ات رسيدگي مي كنم ولي در زمان مورد نظر من ، نه تو !

وقتي كه چيزي را از من خواستي ، همواره با اضطراب آن را دنبال و پيگيري نكن .

در عوض روي تمام چيزهاي عالي و شگفت انگيزي كه الان در زندگي ات وجود دارد تمركز کن .

نااميد نشو ، توي دنيا مردمي هستند كه رانندگي براي آنها يك امتياز بزرگ است.

شايد يك روز بد در محل كارت داشته باشي ؛ به كسي فكر كن كه سالهاست بیکار است و شغلی ندارد.

ممكنه غصه زودگذر بودن تعطيلات آخر هفته را بخوري؛ به زني فكر كن كه با تنگدستي وحشتناكي روزي دوازده ساعت ، هفت روز هفته را كار ميكند تا فقط شكم فرزندانش را سير كند.

وقتي كه روابط تو رو به تيرگي و بدي ميگذارد و دچار ياس ميشوي ؛ به انساني فكر كن كه هرگز طعم دوست داشتن و مورد محبت واقع شدن را نچشيده..

وقتي ماشينت خراب ميشود و تو مجبوري براي يافتن كمك مايلها پياده بروي ؛ به معلولي فكر كن كه دوست دارد يكبار فرصت راه رفتن داشته باشد.

ممكنه احساس بيهودگي كني و فكر كني كه اصلا براي چي زندگي ميكني و بپرسي هدف من چيه ؟

شكر گزار باش . در اينجا كساني هستند كه عمرشان آنقدر كوتاه بوده كه فرصت كافي براي زندگي كردن نداشتند.

وقتي متوجه موهات كه تازه خاكستري شده در آينه ميشي ؛ به بيمار سرطاني فكر كن كه آرزو دارد كاش مويي داشت تا به آن رسيدگي كند. 

شكرگزار باش واميدوار، من هميشه با تو هستم.

اردیبهشت: شما امروز کاملاً احساس راحتی می کنید،برای اینکه ماه در نشانه شما قرار گرفته است. با آغوش باز پذیرای خوشی ها باشید، شما می توانید به درستی از آنها استفاده کنید.اما فکر نکنید که تمام روز را باید استراحت کنید. فعالیت های آرامش بخش مثل رفتن به پیک نیک و طبیعت بیشتر از گوشه ای نشستن و کار نکردن به شما انرژی می دهد.

مهر: امروز اتفاقات جدیدی افتاده است و تصمیم گیری درست برایتان مشکل شده است. شما همان طوری که قبلاً انتظار داشته اید، تعطیلات آخر هفته هفته خوب و آرامی داشته اید. اما الان دست ندارید وظایفی که به شما محول شده است را انجام دهید. شما زمانی به فکر شاد کردن دیگران می افتید، که آنها به خاطر از منافع خود گذشته و شما را خوشحال کرده باشند.

دوست دارم.

عاشقتم.

میمیرم برات.

دیووووووونتم.

میپرستمت.

چاکرخاتیم بیشرک

نگااااااااااااریییییییی جوووووووونم خیییییییلییییییی دووووسسسست داااارم%

دوشنبه هشتم تیر ۱۳۸۸ |

 

اسلایدر

دانلود فیلم